جستجوی پیشرفته
بازدید
49691
آخرین بروزرسانی: 1391/03/30
خلاصه پرسش
حدیث رفع چیست؟
پرسش
لطفاً بفرمایید حدیث رفع چیست؟
پاسخ اجمالی

حدیث رفع عنوان دو حدیث از پیامبر اسلام (ص) است که یکى متضمن رفع تکلیف و لوازم آن، یا رفع آثار وضعى یا تکلیفىِ برخى کارها از مکلّفان، در دین اسلام، در وضعى خاص است. و دیگرى ناظر به نفى تکلیف یا نفى برخى احکام از افرادى معین است.

 

حدیث اول، با تفاوت هایى اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداق هاى رَفع، در بیشتر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعى، به نقل ‌از امام‌ صادق‌ و امام ابوالحسن الرضا (ع)، از پیامبر (ص) روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقى شده است.

 

مضمون اولیه حدیث، با توجه به کامل‌ترین صورت آن چنین است: "از امت مسلمان نُه چیز برداشته شده است: 1. خطا، 2. فراموشى، 3. آنچه نمی‌دانند، 4. آنچه تاب و توانش را ندارند (مالایطیقون)، 5. آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند، 6. کارى که به مجبور شوند (اکراه)، 7. فال بد زدن، 8. از روى وسوسه به آفرینش اندیشیدن، 9. رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود".[i] این حدیث، علاوه بر توضیحات شارحان، محل دقت‌نظر و توضیح عالمان اصول فقه (معمولاً در مبحث مجمل و مبین در آثار متقدم اهل‌سنّت)، به‌ویژه موشکافی هاى اصولیان متأخر شیعه امامى (از نظر استناد به عبارت «مالایعلمون» براى اثبات اصل برائت در شبهات حکمى تحریمى) قرار گرفته است. دومین حدیث مشهور به رفع (رَفْعُ القلم)، حدیثى نبوى است که در منابع اهل سنّت به چند طریق از امام على (ع)، همچنین از عایشه نقل شده است.

 

[i] کلینى، کافی، ج 2، ص 463؛ شیخ صدوق، توحید، 353؛ شیخ صدوق، خصال، ج 2، ص417؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، ص 280، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق. "عن ابی عبدالله علیه السلام قال، قال رسول الله صلی الله علیه و آله: رفع عن امتی تسعة: الخطأ و النسیان، و ما اکرهوا علیه، و ما لا یطیقون، و ما لا یعلمون، و ما اضطروا الیه، و الحسد، و الطیرة و التفکر فی الوسوسة فی الخلق ما لم ینطق بشفة".

 

پاسخ تفصیلی

حدیث رفع عنوان دو حدیث از پیامبر است که یکى متضمن رفع تکلیف و لوازم آن، یا رفع آثار وضعى یا تکلیفىِ برخى کارها از مکلّفان، در دین اسلام، در وضعى خاص است. و دیگرى ناظر به نفى تکلیف یا نفى برخى احکام از افرادى معین است.

 

حدیث اول، با تفاوت هایى اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداق هاى رَفع، در بیشتر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعى، به نقل ‌از امام‌ صادق‌ و امام ابوالحسن الرضا (ع)، از پیامبر (ص) روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقى شده است.

 

مضمون اولیه حدیث، باتوجه به کامل‌ترین صورت آن، چنین است: "از امت مسلمان نُه چیز برداشته شده است: 1. خطا، 2. فراموشى، 3. آنچه نمی‌دانند، 4. آنچه تاب و توانش را ندارند (مالایطیقون)، 5. آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند، 6. کارى که به مجبور شوند (اکراه)، 7. فال بد زدن، 8. از روى وسوسه به آفرینش اندیشیدن، 9. رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود".

 

البته روایات دیگری نیز در این باب وارد شده که در بعضی فقط چهار چیز و در بعض دیگر سه خصلت یاد گردیده است، که از جهت روح مطلب و اصل معنی با هم منافاتی ندارند، زیرا که ممکن است در آنها به اهم اشیا اکتفا شده باشد.

 

این حدیث، علاوه بر توضیحات شارحان، محل دقت‌نظر و توضیح عالمان اصول فقه (معمولاً در مبحث مجمل و مبین در آثار متقدم اهل‌سنّت)، به‌ویژه موشکافی هاى اصولیان متأخر شیعه امامى (از نظر استناد به عبارت «مالایعلمون» براى اثبات اصل برائت در شبهات حکمى تحریمى) قرار گرفته است.[1]

 

نخستین نکته درباره حدیث این است که این سخن در مقام بیان عنایت خاص (امتنان) خدا به امت پیامبر اسلام و توسّع و گشایش بر ایشان است.

 

در این که مقصود از رفع و برداشته شدن در این روایات چیست؟ احتمالاتی وجود دارد:

 

برخی معتقدند؛ آنچه از ظاهر روایت به نظر می رسد آن است که مرفوع باید چیزی باشد که مربوط به شأن نبوت باشد، پس از امور تشریعی است که جعل و برداشتن آن به دست شارع است از آن جهت که شارع است، لذا نفس مؤاخذه نمی تواند باشد؛ چرا که از امور تکوینی است، در نتیجه امکان ندارد که منظور شارع آن باشد، مگر از آن اراده اخبار (خبر دادن) کرده باشد. این هم خلاف ظاهر حدیث است، مگر این که اراده شود ار رفع مواخذه رفع آن به رفع منشأ که همان حکم مجعول شرعی باشد. بنابراین، مرفوع اولاً و بالذات نفس مؤاخذه نیست، بلکه حکم شرعی است.[2]

 

علامه مجلسی می گوید: "شاید مقصود رفع مؤاخذه و عقاب باشد، و هم احتمال می رود نسبت به بعضی اصل آن، و یا تأثیر یا حکم تکلیفی آن باشد". علمای اصول فقه، در باب برائت، پیرامون این حدیث و هر یک از جملات آن بحث ها کرده اند. آنچه بیشتر محل کلام است، همان معنای "رفع" است؛ زیرا که اگر بگوییم این وضع به عینه و اصل آنها از این امت برداشته شده اند؛ یعنی این حالات اصلا در این امت وجود ندارند، سخنی به گزاف گفته ایم؛ زیرا که این حالات در این امت وجود دارد، پس باید دید مقصود از رفع و برداشته شدن چیست؟ و چگونه برداشته شده است؟بعضی نیز رفع را شامل تمامی آثار تکلیفی و وضع دانسته اند. البته در مواردی از قبیل: قتل خطایی و سجده سهو که حکم از اول بر مورد خطا و سهو وارد شده است، از مورد حدیث بیرون است.

 

گفتنی است بحث عمده در اصول فقه نسبت به جمله "ما لایعلمون" است که نتیجه استدلال این است که هر آنچه حکم آن برای ما معلوم نباشد، ذمه ما از آن بری است و الزامی نسبت به آن نداریم. البته در صورتی که نسبت به شناخت وظیفه کوتاهی نکرده باشیم. علامه مجلسی می گوید نکته دیگری که در این حدیث است، این است که شاید خصوصیت امت آن حضرت در برخی از این جملات منظور نباشد، و مقصود اختصاص مجموع آنها به این امت است، اگرچه برخی از آنها مشترک بین این امت و سایر امت ها است... .[3]

 

دومین حدیث مشهور به رفع (رَفْعُ القلم)، حدیثى است نبوى که در منابع اهل سنّت به چند طریق از امام على (ع) (و نیز از عایشه) روایت شده است. طبق این حدیث، وقتى خلیفه دوم درباره زنى دیوانه، به سبب ارتکاب کار خلاف، به اجراى حد تازیانه حکم کرده بود، امام على براى او سخنى را از پیامبر (ص) روایت کرد که طبق آن از سه کس رفع قلم شده است: کودک تا به سن بلوغ برسد، مجنون (دیوانه) تا عاقل شود و شخص خوابیده تا بیدار شود.[4]

 

[1] رجوع کنید به برائت.

[2] منتظری، حسینعلی، نهایةالاصول، تقریرات درس اصول آیت الله بروجردی، ج 1و2، ص 583- 584، نشر تفکر، قم، چاپ اول، 1415ق.

[3] رجوع کنید به بحار الانوار، ج 2، ص 280.

[4] شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 93ـ 94 ، علی‌اکبر غفارى، قم، 1362ش؛ حرّعاملى، وسائل الشیعة، ج 28، ص 24، موسسه آل البیت، قم، 1409ق؛ بحارالانوار، ج 30، ص 681. "و روینا عن علی ع أنه قال قال رسول الله ص رفع القلم عن ثلاثة عن النائم حتى یستیقظ و عن المجنون حتى یفیق و عن الطفل حتى یحتلم‏".

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها