لطفا صبرکنید
35122
- اشتراک گذاری
با توجه به این که امامان (ع) از هر نظر و از جمله عقل معاش و تجارت، کامل ترین انسان ها بودند در این صورت می توانستند اموال نسبتا زیادی به دست آورند.
بر اساس روایات و احادیث، ائمه (ع) به شغل کشاورزی، باغداری، کار و کسب و ... اشتغال داشتند که ما در این جا به دو مورد از آن اشاره می نماییم.
1. علی (ع) در مدینه چاه های زیادی حفر نموده که به "ابیار علی" معروف است. همچنین حضرتش زمین های بسیاری آباد کرده و نخلستان هایی درست کردند که هنوز هم آثار آنها موجود است. در روایت آمده، امیر المؤمنین (ع) هنگامى که از جهاد فراغت پیدا مىکرد، به آموزش مردم و داورى میان ایشان مىپرداخت. و چون از این تکلیف مىآسود، در باغی که داشت با دست خود کار مىکرد، و در هنگام کار ذکر مىگفت.
2. ابى عمرو شیبانى می گوید: حضرت صادق (ع) را دیدم که در دست بیلى داشت و بر تن روپوشى خشن، در باغ خود کار می کرد، عرق از پشت مبارکش می ریخت، عرض کردم فدایت شوم، بدهید من کمک کنم. فرمود: "من دوست دارم که مرد در راه جست و جوى معیشت از حرارت آفتاب رنج ببرد".
باتوجه به این موارد و موارد مشابه بسیاری که در کتب روایی و تاریخی و ... موجود است، در می یابیم که امامان (ع) اهل کار و تلاش بودند و با وجود کارگرانی که داشتند خودشان شخصاً نیز اقدام به فعالیت می نمودند. بر این اساس به دنبال آن طبعاً اموالی نیز به دست می آوردند که در بیشتر مواقع بسیاری از آن را انفاق می نمودند.
با توجه به این که امامان (ع) از هر نظر و از جمله عقل معاش و تجارت کامل ترین انسان ها بودند در این صورت می توانستند اموال نسبتا زیادی به دست آورند.
بر اساس روایات و احادیث، ائمه (ع) به شغل کشاورزی، باغداری، کار و کسب و ... اشتغال داشتند که ما در این جا به چند مورد از آن اشاره می نماییم.
1. علی (ع) در مدینه چاه های زیادی حفر نموده که به "ابیار علی" معروف است. همچنین حضرتش زمین های بسیاری آباد کرده و نخلستان هایی درست کردند که هنوز هم آثار آنها موجود است. در روایت آمده، امیر المؤمنین 1(ع) هنگامى که از جهاد فراغت پیدا مىکرد، به آموزش مردم و داورى میان ایشان مىپرداخت. و چون از این تکلیف مىآسود، در باغی که داشت با دست خود کار مىکرد، و در هنگام کار ذکر مىگفت.[1]
2. ابى عمرو شیبانى می گوید: حضرت صادق (ع) را دیدم که در دست بیلى داشت و بر تن روپوشى خشن، در باغ خود کار می کرد، عرق از پشت مبارکش می ریخت، عرض کردم فدایت شوم، اجازه دهید من کمک کنم. فرمود: "من دوست دارم که مرد در راه جست و جوى معیشت از حرارت آفتاب رنج ببرد".[2]
3. محمّد بن عذافر از پدر خود نقل کرد که حضرت صادق (ع) به من هزار و سیصد دینار داده فرمود با آن به تجارت بپرداز و نیز فرمود من علاقهاى به سود آن ندارم، گرچه سود را هر کسى دوست دارد، ولى مایلم خداوند ببیند که من در جست و جوى نعمت او هستم.[3]
4. هشام بن احمر گفت: خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم تا از موقعیت و مقام مفضل بن عمر بپرسم، امام (ع) در باغ خود کار می کرد، هوا خیلى گرم بود، عرق از سر و صورتش می ریخت... .[4]
5. عبد الاعلى گفت: در بین راه در مدینه به حضرت صادق (ع) برخورد کردم، روز بسیار گرمى بود، عرض کردم فدایت شوم با مقامى که نزد خدا دارى و نیز خویشاوندى پیامبر (ص)، خود را این چنین به زحمت انداختهاى در چنین روزى!؟ فرمود: عبد الاعلى، به جست و جوى رزق و روزى بیرون شدم، تا از مثل تو بىنیاز باشم.[5]
6. علىّ بن ابى حمزه، از پدرش نقل مىکند که گفت: ابو الحسن امام موسی کاظم (ع) را دیدم که در زمینى متعلّق به خودش کار مىکرد، و پاهاى او غرق عرق شده بود، عرض کردم: فدایت شوم! کارگرانت کجایند؟ فرمود: اى على! کسانى با دست خود در زمین خویش کار کردند که از من و پدرم بهتر بودند. گفتم: کدام کسان؟ فرمود: رسول خدا (ص) و امیر المؤمنین (ع) و همه پدرانم، که با دست خود کار مىکردند. با دست خود کار کردن کار پیامبران و رسولان (ع) و اوصیا (ع) و صالحان است.[6]
با توجه به این موارد و موارد مشابه بسیاری که در کتب روایی و تاریخی و ... موجود است، در می یابیم که امامان (ع) اهل تجارت، کار و تلاش بودند و با وجود کارگران و نمایندگانی که داشتند، خودشان نیز شخصاً اقدام به فعالیت نموده و طبیعتا به دنبال آن اموالی را نیز به دست می آوردند که در بیشتر مواقع، بسیاری از آن را انفاق می نمودند.
[1] محدث نورى، مستدرکالوسائل، ج 13، ص 25، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 هـ ق.
[2] کلینی، کافی، ج 5، ص 76، اسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1362ش.
[3] علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 47، ص 56، 99، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق؛ خسروى، موسى، زندگانى حضرت امام جعفر صادق (ع) ص 42 و 43، تهران، چاپ دوم، 1398ق.
[4]بحار الأنوار ، ج 47، ص 340؛ زندگانى حضرت امام جعفر صادق (ع)، ص 287.
[5] بحار الأنوار ، ج 47، ص 56، 99؛ زندگانى حضرت امام جعفر صادق (ع)، ص 42 و 43.
[6] اخوان حکیمی، الحیاة، احمد آرام، ج 5، ص 477. دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ مکرر، 1380ش.