جستجوی پیشرفته
بازدید
25098
آخرین بروزرسانی: 1390/12/18
خلاصه پرسش
آیا عدم و نیستی در خارج وجود دارد؟
پرسش
فکری در ذهنم بود که همه چیز هست! حتی نیستی؛ یعنی ماهیتی وجود ندارد که نباشد، اما مقداری که فکر کردم به این چند تا نتیجه رسیدم:
اگر همه چیز وجود داشته باشد و نیستی نباشد، پس هیچ چیز از عدم به وجود نیامده یعنی بوده (خب این جا یک مسئله هم هست و آن از عدم بودن وجود خدا، یعنی خدا از هیچ به وجود نیامده و بوده و راهی برای اثبات خدا است. اما اگر همه چی بوده باشد، پس خدا در کنار همه چیز بوده و خدا نقض می شود) و دیگر این که اگر همه چی باشد، پس آنچه که از نیست نیست، چیست؟
پاسخ اجمالی

وجود به خارجی و ذهنی تقسیم می شود، وجود عدم و نیستی، به صورت وجود خارجی محال است؛ زیرا مستلزم اجتماع نقیضین است، ولی وجود عدم، به صورت وجود ذهنی امری ممکن است. چنانچه وجود شریک الباری، ذهنی است و در خارج محال است که بهره ای از وجود داشته باشد. از طرفی براهین اثبات وجود خداوند متعال، قدیم و ازلی بودن خدا و حادث بودن غیر خداوند را نیز اثبات می کند.

پاسخ تفصیلی

وجود دارای انواع و مراتبی است. در یک تقسیم بندی وجود را به خارجی و ذهنی تقسم کرده اند.[1] وجود خارجی آن است که عین شیء، در خارج موجود است و تمام آثار وجود خارجی بر آن مترتب می شود. مثلاً آتش در خارج موجود است، همین آتش موجود در خارج آثار خاصه خود را که مثلاً ایجاد نور و حرارت است دارد، به چنین وجودی، وجود خارجی گفته می شود.

حال شما همین آتش را در ذهن خود تصور کنید. خواهید دید که آتش در ذهن شما موجود است، ولی تفاوتی که با موجود بودن در خارج دارد این است که آثار مربوط به آن در این جا وجود ندارد، مثلاً این آتش در ذهن نه می سوزاند و نه نور دارد. از این وجود به وجود ذهنی تعبیر شده است. و منافاتی نخواهد داشت که یک امر محال در ذهن به عنوان کیفیتی نفسانی در ذهن حضور داشته باشد، اما در خارج نباشد. به عنوان مثال وقتی می گوییم وجود شریک برای خداوند محال است و هرگز وجود نخواهد داشت، در حالی که ما از آن بحث می کنیم و هر آنچه که مورد بحث قرار می گیرد حتماً بهره ای از وجود خواهد داشت، این جا است که می گویند وجود شریک برای خداوند در خارج نیست، ولی در ذهن وجود دارد. بنابراین شریک الباری که در خارج امری محال است در عین حال به حمل شایع به عنوان کیفیتی نفسانی دارای وجودی ذهنی بوده و خود ممکن بالذات و مخلوق باری است.

پس به طور کلی هرچیزی که به ذهن آید به عنوان یک امر ذهنی و یک اثر ذهنی در حد خود تصوری ذهنی است که به عنوان کیف نفسانی دارای وجود است و به هرحال باری بر ذهن انسان تحمیل می کند، هرچند در خارج هرگز وجود نداشته باشد.

پس مرز وجود و عدم روشن است و وجود یا باید خارجی باشد و یا ذهنی و قسم سومی نخواهد داشت و همچنین روشن است که بودنِ نیستی به معنای وجود ذهنی آن است نه وجود خارجی؛ بنابراین مفهوم نیستی هم به عنوان یک کیفیت ذهنی برای خود وجود دارد مثل همه ذهنیات و کیفیات ذهنی و این منافاتی نخواهد داشت که ما به ازاء خارجی نداشته باشد؛ زیرا اگر بگوییم نیستی، وجود خارجی دارد مستلزم اجتماع نقیضین خواهد بود؛ یعنی یک چیز به اعتبار نیستی، نباشد و همان چیز به اعتبار وجودش، باشد که چنین چیزی عقلاً محال است.

از طرفی لزومی وجود ندارد که بخواهیم بگوییم همه چیز از ازل وجود داشته است و در نتیجه واحدیت و قدیم و ازلی بودن خداوند را زیر سؤال ببریم. دلایل متعدد، حدوث عالم را اثبات می کند و برهان امکان و وجوب که توسط آن وجود خداوند متعال را اثبات می کنیم، مبتنی بر همین است که هر آنچه غیر از خداوند، محتاج علت است و این یعنی نبوده و بود شده است.



[1]  علامه طباطبایی، بدایة الحکمة، ص 35، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1428 ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها