جستجوی پیشرفته
بازدید
16552
آخرین بروزرسانی: 1400/11/24
خلاصه پرسش
دختران چگونه می‌توانند لباس‌های شاد بپوشند، و در ضمن بدون تبرج در جامعه حضور داشته باشند؟
پرسش
ظاهراً حجاب یعنی حضور بدون تبرج بانوان در جامعه. از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند مورد توجه قرار گیرند. (در همه‌ی ابعاد) حال چگونه یک دختر جوان می‌تواند هم از پوشش‌های شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرج داشته باشد؟
پاسخ اجمالی

از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یک‌‏سو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد، فرق نگذاشتن بین این دو موجب اشتباه و دور شدن از واقعیت می‌شود. رعایت حجاب و پذیرش برخی محدودیت‌‎ها -در مورد لباس، گفتار و رفتار- هماهنگ با فطرت آدمی است، و او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‌دارد؛ چون از ایجاد عقده‌ها و حسرت‌هایی که زمینه‌ساز طغیان غرایز جنسی، افزایش فساد و تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی در جامعه هستند جلوگیری می‌کند. پس حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است و در نتیجه موجب بالا رفتن کرامت و شخصیت حقیقی انسان می‌شود. و آزادی بدون قید و شرط، هرچند ممکن است به اقتضای طبیعت مادی و ثانوی باشد، اما بر خلاف فطرت اولی و باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش‌‎ها و کرامت انسانی می‌‎گردد.

دین اسلام برای این‌که تا هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت دهد، و هم آنان و جامعه را از آسیب‌های تبرج و بی‌حجابی مصون بدارد، آشکار نمودن آرایش و زینت‌‎آلات را در محیط اجتماعی زنانه و در محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد برای زن جایز شمرده است. و پوشیدن لباس‌های شاد را در محیط‌های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نشود جایز دانسته است، ولی اگر موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و مفسده گردد، منع نموده است.

پاسخ تفصیلی

واژه‌ی «حجاب» در لغت به معنای پرده، حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می‌شود.[1] البته همان‌گونه که مفسران و محققان گفته‌اند، واژه‌ی حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آنچه در گذشته‌ها در این مورد به کار می‌رفت، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه‌ی «ستر» است که به معنای پوشش است.[2]

لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بی‌گانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم‌سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.[3]

گفتنی است که در اسلام تنها به پوشش ظاهری بسنده نمی‌شود؛ یعنی زن به هنگام معاشرت با مردان و حضور در جامعه، علاوه بر پوشاندن بدن باید از خودنمایی و جلوه‌گری پرهیز نماید. قرار گرفتن بعد ظاهری و باطنی حجاب در کنار یکدیگر موجب تحقق حجاب حقیقی مورد نظر اسلام است.

اگر حجاب را از منظر قرآن بررسی کنیم خواهیم دید که قرآن برای حجاب، علاوه بر پوشش بدن، اقسام دیگری قائل است که برای روشن‌تر شدن بحث به ذکر آن اقسام می‌پردازیم.

انواع حجاب

  1. حجاب و پوشش در نگاه: آن‌جا که می‌فرماید: «ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند».[4] «ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‌‎ها را از نگاه ناروا بپوشند».[5]
  2. حجاب در گفتار: به زنان توصیه نموده است در برابر نامحرمان چگونه سخن بگویند: «پس زنهار، نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن‌که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد».[6]
  3. حجاب در رفتار: به زنان دستور داده شده است به گونه‌‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎‌های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: «و آن‌طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود».[7]

از مجموع آنچه بیان شد درمی‌یابیم که مراد از حجاب اسلامی، رعایت پوشش و حریم مورد نیاز، از قبیل: نحوه‌ی لباس پوشیدن، نگاه کردن، حرف زدن و راه رفتن در هنگام حضور در اجتماع و معاشرت با نامحرمان، است.

اما در موضوع پرسش مطرح شده باید به چند نکته توجه داشت:

  1. از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یک‌‏سو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد. فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات، و خیرات دعوت می‌کند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرامی‌خواند. حیات انسان صحنه‌ی مبارزه‌ی دائم بین طبیعت و فطرت او است.[8] برخی به اشتباه، فطرت پاک و الهی را با طبیعت و خواسته‌های نفسانی خود یکی می‌دانند و لذا دچار تعارض و خطای معرفتی شده و از حقیقت دور می‌شوند.
  2. پوشش بیشتر زن، سبب می‌شود تا ارزش زن در برابر مرد بالا رود. حریم نگهداشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اگر اسلام تأکید کرده است که زن متین‌تر، با وقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد، برای آن است که بر احترام زن افزوده ‏شود و مانند کالای بی‌ارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.[9] به عبارت دیگر، پوشیده بودن زن، در همان حدودی که اسلام تعیین کرده، موجب کرامت و احترام بیشتر او است؛ زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‌دارد، پس حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است؛ هم مصونیت زن را در پی دارد و هم مصونیت جامعه را در آلوده شدن به گناه.[10]
  3. از مطالعات تاریخی نیز استفاده می‌‎شود که انسان در هیچ مقطعی از زمان بدون پوشش زندگی نکرده است.[11] و این مطلب حاکی از این است که شرم و حیا به صورت ذاتی در انسان وجود دارد. از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(ع) نیز فطری بودن پوشش و حجاب استفاده می‌‎شود. خداوند در قرآن به انسان‎‌ها هشدار می‌‎دهد که مواظب باشند مبادا همان‌گونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا گردید، موجب فریب و برهنگی آنان نیز شود.[12] قرآن همچنین از وسوسه‌‌ی شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر می‌دهد.[13] و بالاخره قرآن از کارایی وسوسه‌‌ی شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره‌‌ی ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتی‌‎های آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان خبر می‌‎دهد.[14]

بنابراین می‌توان گفت؛ عامل اصلی گرایش انسان‌‎ها، به ویژه زنان، به حجاب و پوشش، تأمین یک نیاز فطری و درونی به نام حیا و شرم است. شرم، یکی از صفات مخصوص انسان است؛ و انسان تنها مجودی است که اصرار دارد، دست‌کم، بعضی از اندام‌‎های خود را بپوشاند.

  1. معنای واژه‌ی تبرج: قرآن کریم در این زمینه به زن‌‌های پیامبر(ص) می‌فرماید: "شما در خانه‌‏هاى خود بمانید و مانند جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى».[15]

"قرن" از ماده "وقار" به معناى سنگینى است، و کنایه از قرار گرفتن در خانه‌‏ها است، بعضى نیز احتمال داده‌‏اند که از ماده "قرار" باشد که از نظر نتیجه تفاوت چندانى با معناى اول نخواهد داشت.

"تبرج" به معناى آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده "برج" گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است.

اما این‌که منظور از جاهلیت اولى چیست؟ ظاهرا همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر(ص) بوده، و به طورى که در تاریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله‌ی روسری‌هاى خود را به پشت سر می‌انداختند به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره‏‌هاى آنها نمایان بود، و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر اسلام(ص) را از این‌گونه اعمال باز می‌‏دارد.[16]

  1. یکی از دستورات اسلام استفاده از زیبایی‌ها و زینت‌های حلال است. خداوند در این باره می‌فرماید: بگو: «چه کسى زینت‌هاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزی‌هاى پاکیزه را حرام کرده است»؟! بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آورده‏‌اند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود». این‌گونه آیات (خود) را براى کسانى که آگاه‌اند، شرح می‌‏دهیم».[17]

 در فرهنگ اسلامی نه تنها زنان و دختران در استفاده از زینت‌‎آلات و لباس‌‎های زیبا منع نشده‎‌اند، بلکه تشویق نیز شده‎‌اند. امام باقر(ع) در روایتی فرموده است: «سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌‌بندی به گردن آویزد».[18]

البته اسلام برای این‌که تا هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت دهد، و هم آنان و جامعه را از آسیب‌های تبرج و بی‌حجابی مصون بدارد، آشکار نمودن آرایش و زینت‌‎آلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد برای زن جایز شمرده است. اما پوشیدن لباس‌های شاد در محیط‌های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش، کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نگردد، جایز دانسته است. ولی اگر موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود، منع نموده است.[19] چون علاوه بر مطالبی که بیان کردیم، ممکن است عقده‌‎ها و حسرت‌‎هایی برای برخی ایجاد نماید، که زمینه‌ساز طغیان غرایز جنسی، و افزایش فساد و تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی گردد. چنان‌که امام صادق‌(ع) فرمود: «نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‌گردد».[20]

و به همین جهت قرآن کریم به خانم‌ها چنین دستور می‌دهد: «و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس‌‏آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند، و (اطراف) روسری‌هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان‏]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند. و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید»![21]

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود قرآن کریم، اولا: استفاده از زینت را برای زنان منع نفرموده، بلکه آشکار نمودن آن‌را منع کرده است. و ثانیا: آشکار نمودن زینت را فقط برای نامحرم حرام دانسته است.


[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین،‏ ج ‏1، ص 298، بیروت، دار صادر، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1414ق.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 402، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش؛ مطهری، مرتضی، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج 19، ص 430، قم، صدرا، چاپ اول، بی‌تا.

[3]. اقتباس از: «حجاب در اسلام»، 431.

[4]. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ». نور، 30.

[5]. «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ». نور، 31.

[6]. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ». احزاب، 32.

[7]. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ». نور، 31.

[8] . اقتباس از: «دین اسلام و انسان»، 9.

[9]. ر. ک: مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، ج 19، ص 430، ستر عورت، با اندکی تغییر.

[10]. اقتباس از: «فلسفه‌ی حجاب زنان»، 825.

[11]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: روت ترنرویل کاکس، تاریخ لباس، ترجمه، بزرگمهر، شیرین؛ قانع، سید مهدی، «انسان، پوشش و ریشه‌‌های تاریخی»، مجله پیام زن، شماره‌‌های 18، 19 و 20.

[12]. «یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما». اعراف، 27.

[13]. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما». اعراف، 20.

[14]. «فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ». اعراف، 22.

[15]. احزاب، 33.

[16]. ر. ک: «منظور از جاهلیت و جاهلیت اولی»، 102595.

[17]. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ». اعراف، 32.

[18]. «لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج‏ 1، ص 123، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 459 – 460، ح 2، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.

[19]. به پاره‌ای از نظرات فقها در این باره توجه فرمایید:

حرام است پوشیدن لباس شهرت به نحوى که خلاف شأن او باشد از حیث جنس لباس یا رنگ یا ترکیب یا بریدن یا دوخت. محدث قمّی، شیخ عباس، الغایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی، محقق، مصحح، اسد اللهی‌فرد‌، علی رضا، ج 1، ص 349، مسئله 42، قم، منشورات صبح پیروزی، چاپ اول، 1423ق.

بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن براى کسى که می‌خواهد آن‌را به پوشد معمول نیست، خودداری کند. (نورى همدانی): و موجب هتک و موهون بودن است. (فاضل لنکرانی): مقصود از لباس شهرت لباسى است که عرفاً زننده باشد و از این جهت انگشت‌نما باشد و مناسب زى و شأن شخص از حیث جنس یا رنگ یا نوع دوخت نباشد. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج1، ص466، مسئله 845.

س 1362: آیا دختران می‌توانند لباسى که رنگ آن مایل به آبى پر رنگ است بپوشند؟

ج) فى نفسه اشکال ندارد به شرطى که منجر به جلب توجه دیگران و ترتّب مفسده نشود.

س 1363: آیا براى زنان پوشیدن لباس‌هاى تنگى که برجستگی‌هاى بدن آنان را نشان می‌دهد و یا پوشیدن لباس‌هاى بدن‌نما و عریان در عروسی‌ها و مانند آن جایز است؟

ج) اگر از نگاه مردان اجنبى و ترتّب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست.

س 1364: آیا پوشیدن کفش سیاه براق توسط زن مؤمن جایز است؟

ج) اشکال ندارد مگر آن‌که رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشت‌نما شدن او شود. استفتئات از مقام معظم رهبری،                        توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص 1012.

[20]. «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏5، ص 559، ح 12، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[21]. «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». نور،31.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها