جستجوی پیشرفته
بازدید
18716
آخرین بروزرسانی: 1387/11/24
 
کد سایت fa4456 کد بایگانی 4218 نمایه عاقلانه یا عاشقانه بودن کارهای امام حسین (ع) در روز عاشورا
طبقه بندی موضوعی بزرگان|گوناگون
اصطلاحات عشق
گروه بندی اصطلاحات اصطلاحات عرفانی
خلاصه پرسش
آیا عاشقانه بودن کارهای امام حسین (ع) در روز عاشورا به معنای عاقلانه نبودن آن است؟
پرسش
همه کارهای امام حسین در عاشورا عاشقانه بود نه عاقلانه، آیا این بدان معناست که کارهای آن حضرت مخالف عقل بود؟
پاسخ اجمالی

عقل به معناى فهم، معرفت، علم، تدبّر، قوّه و نیروى پذیرش علم، نیروى تشخیص حق از باطل و خیر از شر، و عشق به معناى دوستى شدید است.

عشق گاهی حقیقی و گاهی مجازی است، عقل هم گاهی حسابگر، متعارف و قدسی است. براین اساس سه گونه شخصیت­ برای افراد فرض می شود که عبارت اند از: شخصیت زیستی و حیوانی، شخصیت عقلانی و شخصیت ربانی.

امام حسین (ع) با توجه به این که وصال به معشوق حقیقی را در سر داشت، و از عقل برین و قدسی؛ بهره می برد در حادثه عاشورا فداکاری کرده و خود را قربانی نمود، بله از نظر عقل حسابگر و حتی عقل متعارف ایمانی حضرت می بایست از این فاجعه جلوگیری کرده و خود را نجات می داد و زن و بچه اش را از اسارت می رهاند، اما امام حسین (ع) از آن رو که عاشق بود و برخوردار از عقل برین و این که از بهترین عقول بنی آدم هم بهره می برد، تشخیص داد که تنها راه ممکن برای نجات اسلام، از خود گذشتگی و ایثار جان است. در قیام عاشورا عقل در قلمرو عشق به محاسبه و برنامه ریزی پرداخت و راه را از چاه نشان داد؛ و این است معنای هماهنگی عقل و عشق در قیام حسینی. پس اگر گفتیم نهضت امام حسین ‏(ع) تجلی عشق است‏ به معنای آن نیست که غیر معقول است. هرگز چنین نیست که کار امام حسین ‏(ع) غیر معقول یا ضد عقل باشد، بلکه کار و نهضت ایشان تجلی عشق و فراتر از حد عقل متعارف است. از این رو اگر امام ‏(ع) به عنوان یک فیلسوف مورد سؤال قرار بگیرد، می‏تواند از کار خودش دفاع عقلانی هم ارائه دهد.

پاسخ تفصیلی

عقل به معناى فهم، معرفت، علم، تدبّر، قوّه و نیروى پذیرش علم، نیروى تشخیص حق از باطل و خیر از شر، و عشق به معناى دوستى شدید است.

عشق گاهی حقیقی و گاهی مجازی است ، عقل هم گاهی حسابگر، متعارف و قدسی است. بر این اساس سه گونه شخصیت­ برای افراد فرض می شود که عبارت اند از: شخصیت زیستی و حیوانی، شخصیت عقلانی و شخصیت ربانی.

امام حسین (ع) با توجه به این که وصال به معشوق حقیقی را در سر داشت، و از عقل برین و قدسی؛ بهره می برد در حادثه عاشورا فداکاری کرده و خود را قربانی نمود، بله از نظر عقل حسابگر و حتی عقل متعارف ایمانی حضرت می بایست از این فاجعه جلوگیری کرده و خود را نجات می داد و زن و بچه اش را از اسارت می رهاند، اما امام حسین (ع) از آن رو که عاشق بود و برخوردار از عقل برین و این که از بهترین عقول بنی آدم هم بهره می برد، تشخیص داد که تنها راه ممکن برای نجات اسلام، از خود گذشتگی و ایثار جان است. در قیام عاشورا عقل در قلمرو عشق به محاسبه و برنامه ریزی پرداخت و راه را از چاه نشان داد؛ و این است معنای هماهنگی عقل و عشق در قیام حسینی. پس اگر گفتیم نهضت امام حسین ‏(ع) تجلی عشق است‏ به معنای آن نیست که غیر معقول است. هرگز چنین نیست که کار امام حسین ‏(ع) غیر معقول یا ضد عقل باشد، بلکه کار و نهضت ایشان تجلی عشق و فراتر از حد عقل متعارف است. از این رو اگر امام ‏(ع) به عنوان یک فیلسوف مورد سؤال قرار بگیرد، می‏تواند از کار خودش دفاع عقلانی هم ارائه دهد.

 

پاسخ تفصیلی:

از آن جا که پاسخ­گویی به سؤال فوق بدون ذکر مقدماتی امکان­پذیر نیست، پیش از هر چیز شناخت دقیقی از معنای عقل و عشق و شخصیت­هایی که از این دو شکل می­گیرند و رابطه عشق و عقل، ضروری به نظر می­رسد:

 

1. مفهوم شناسی عقل و عشق

مفهوم شناسی عقل

واژه عقل، در لغت به معناى امساک و منع است و به معانى فهم، معرفت، علم، قوّه و نیروى پذیرش علم، تدبّر، نیروى تشخیص حق از باطل و خیر از شر، آمده است [1] ، و در علوم مختلف، داراى معانى اصطلاحى متفاوت و کاربردهای مختلفی است. [2]

از نظر متفکران اسلامی، «عقل» نیرویى است که در نفس انسانى به ودیعه نهاده شده است و از سنخ کشش و گرایش نیست، «عقل» چراغى است که روشنگرى مى‏کند و حسابگرى است که کارها را مورد سنجش قرار مى‏دهد و دو گونه محصول دارد: گاهى در حوزه هست و نیست و گاهى در حوزه باید و نباید، به قضاوت مى‏پردازد. از اولى به «عقل نظرى» و از دومى به «عقل عملى» تعبیر مى‏شود. عقل عملی دو مرتبه دارد:

الف. آنچه فقط به تدبیر امور زندگی دنیوی می‏پردازد و عقل مصلحت‏اندیش (فردی یا جمعی) است. این همان عقل بدلی است که از آن به «عقل حسابگر» و «عقل جزئى» نیز تعبیر آورده می­شود که در آن ارضای تمایلات شهوانی مورد توجه است.

ب. عقل ایمانی که شهوات و تمایلات باطل را در بند می‏کشد و سعادت دنیوی و اخروی انسان را حاصل می‏کند. عقل ایمانی خود ممکن است به عقل متعارف و برین (قدسی) تقسیم شود. در عقل متعارف عاقبت اندیشی و عبرت آموزی و پیروی از اصول عقلانی مورد نظر است، اما همه اینها بر محور خود شخص یا مصلحت فردی و جمعی دور می­زند؛ یعنی اگرچه در این جا عقل فراتر از جلب مصلحت و لذت­های دنیوی می­اندیشد، اما باز در حصار منافع خود است و فداکاری در راه معشوق برای او مفهوم و معنایی ندارد. این در حالی است که عقل قدسی به معنای ذوب شدن در توحید است، این عقل اگرچه عاقبت اندیشی و عبرت آموزی و... را به نحو برتر و بالاتر دارا است، اما مصحلت اندیشی برای خود و خود محوری که از ویژگی­های عقل متعارف است در او یافت نمی­شود.

 

مفهوم شناسی عشق

«عشق» از «عَشَقه» مشتق شده است و «عشقه» همان گیاه پیچک است که درخت را احاطه کرده و در نهایت راه تنفس را بر آن مى‏بندد و به مرور باعث زردی آن مى‏گردد. [3]

عشق از سنخ گرایش و کشش و به معناى «دوستى شدید» است. این کشش گاهی حقیقی است و گاهی مجازی.

عشق حقیقی در مبدأ و معاد و قوس نزول و صعود، جایگاهى بس بلند دارد؛ [4] یعنى از سویی علت ایجاد عالم است؛ زیرا ذات حضرت حق، آن شاهد حجله غیب که پیش از آفرینش جهان، خود، هم معشوق بود و هم عاشق، خواست تا جمال خویش آشکار سازد، آفرینش را آیینه جمالش گردانید. از سویی دیگر؛ هر موجودى طالب کمال خویش است و کمال وجودى هر معلولى همان مرتبه وجودى علت او است، پس هر معلولى عاشق علت خویش است و چون بالاترین مرتبه هستى ذات حضرت حق است، پس معشوق حقیقى سلسله هستى، ذات مقدس حضرت حق است [5]   و عشق به غیر آن مجازی تلقی می­گردد.

از آنچه بیان شد معلوم گردید که، اولاً: بر اساس سه گونه عقلی که بیان شد (عقل حسابگر، متعارف و برین) سه نوع شخصیت در انسان ها شکل می­گیرد. این شخصیت­ها عبارت اند از: شخصیت زیستی و حیوانی، شخصیت عقلانی و شخصیت ربانی.

 

تفاوت شخصیت­ها

انسانی که به دنیا چسبیده است و به فراتر از امور مادی نمی­اندیشد، و تمام همتش خوردن و ارضای تمایلات شهوانی و مادی است و در این راه از عقل حسابگر بهره می­برد، هنوز خام است و از شخصیت زیستی بهره می­برد، اما انسانی که در زندگی خود از اصول عقلانی پیروی می­کند و رفتار خود را با عقل متعارف می­سنجد و عاقبت اندیشی [6] و عبرت آموزی دارد و رفتاری ناپخته از او مشاهده نمی­شود، از شخصیت عقلانی بهره­مند است، اما شخصیت ربانی از آنِ انسان عاشقی است که رفتارش را همسو با عقل برین و قدسی تنظیم کرده است. چنین انسانی اگرچه برخی از معیارهای عقل متعارف را به نحو برتر و بالاتر دارا است، اما خود محور نیست و به آنچه مصلحت شخص او است نمی­اندیشد و از این جهت ممکن است رفتارهایی از انسان ربانی مورد تأیید عقل متعارف یا عقل حسابگر قرار نگیرد. علاوه این که در بحث مصاف عشق و عقل، چهار حالت قابل تصور است:

 

رابطه عقل و عشق

الف. اگر منظور از عقل، عقل بدلی (حسابگر)، و منظور از عشق، عشق حقیقی باشد، بدیهی است که این عقل را با عشق حقیقی کاری نیست.

ب. اگر مراد از عشق، عشق مجازی؛ یعنی دلبستگی به شهوات و نفسانیت و غرائز، و منظور از عقل، عقل خدابین و ایمانی باشد، یقیناً این عقل چنین عشقی را محکوم می‏کند؛ زیرا عقلی که رو به سوی خدا دارد، تسلط شهوت بر انسان را نمی‏پسندد؛ مخصوصاً اگر شهوت به حد افراط برسد.

ج. اگر منظور از عقل، عقل متعارف ایمانی و مراد از عشق، عشقی حقیقی و فنای فی الله باشد، این دو در مراحلی درگیری دارند؛ زیرا کار عقل مصحلت‏اندیشی و مصلحت‏طلبی است و کار عشق از خود بی­خود شدن، ایثار و از خودگذشتگی و فداکاری در راه معشوق.

د. اگر مراد از عشق، حقیقی و مراد از عقل، عقل برین و قدسی، باشد یقیناً بین این دو هیچ منافاتی وجود ندارد و در سیر و سلوک روحانی همواره همراه هم هستند؛ زیرا عشق به معنای فنای فی الله و عقل قدسی به معنای ذوب شدن در توحیداست. انسان آن گاه که به مرحله عشق می‏رسد تازه می‏فهمد که عقل حقیقی همان «عقل برین‏ و قدسی» است که او دارد و دیگران گرفتار عقال و وهمند و آن را عقل می‏پندارند.

 

تحلیل شخصیت و قیام امام حسین (ع)

می­دانیم که دو قیام مهم علیه یزید صورت پذیرفته است: یکى قیام امام حسین (ع) و دیگرى قیام عبداللَّه بن زبیر، که بین آن دو تفاوت­هاى بنیادینى در ابزار و روش­ها، آرمان ها و اهداف و آثار و نتایج وجود داشته است. [7]

هدف ابن زبیر از قیامش آن بود که خود به قدرت برسد و حکومت کند. با این هدف بدیهی است که عقل در خدمت شهوات قرار می­گیرد و عقل حسابگر به منظور دست یابی به این هدف نقشه می­کشد و از هر وسیله­ای نیز استفاده می­کند، حتی اگر به قیمت بی­حرمتی به خانه خدا تمام شود، امّا از آن سو، امام حسین ‏(ع) هدف خدایی داشت و به دنبال ارضای تمنیات نفسانی نبوده است. در شخصیت و قیام او عقل جزئی و حسابگر جایی نداشته است. از سویی دیگر؛ امام حسین ‏(ع) می‏دانست که هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارد، می‏داند که آنها می‏خواهند او را شهید کنند و نیز از سابقه مردم کوفه در سست عهدی نسبت به پدر و برادر، با خبر بود، براین اساس نباید به عهد و پیمان مردم کوفه اعتماد می­کرد و همانند بسیاری از مؤمنان و علما و عقلای زمانش می­اندیشید [8] . همان­هایی که عاقل بودند و به فضائل اخلاقی ایمان داشتند، ولی همه امور را بر اساس عقل مصلحت اندیش می‏سنجیدند و مرگ و آوارگی و اسارت را که ره­آورد این سفر بود، خوش نداشتند و از این رو آن حضرت را از حضور در صحنه کربلا باز می‏داشتند، یا به او توصیه می‏کردند خاندان خود را در این سفر بدون بازگشت همراه نبرد. اتفاقاً تنها فرق اینان با امام (ع) نیز در همین نکته بود؛ یعنی آن حضرت نیز مرگ و آوارگی و اسارت را می‏دید، اما او عاشق بود و به وسوسه‏های عقل دوراندیش متعارف توجهی نداشت. انحراف در جامعه اسلامی زیاد شده بود، و در آن موقعیت برای جلوگیری از انحراف ایجاد شده، هیچ عاقلی نمی‏توانست راه دیگری را انتخاب کند، از این رو امام حسین (ع) که در مرحله عشق حقیقی در حق تعالی مستغرق بود، دفاع از حق را تنها در مرگ و آوارگی و اسارت خود و خاندانش می‏دید؛ و چنین هم کرد. این همان جهاد اکبر است که نبرد عقل متعارف و عشق حقیقی نیز خوانده می‏شود. در این موقعیت، کسانی که در حصار عقل متعارف گرفتار بودند و با برهان و استدلال قدم بر می‏داشتند، می‏گفتند: در شرایطی که یار و یاور نیست و دشمن در اوج اقتدار است، باید تقیه کرد و سکوت؛ اما در نظر امام حسین (ع) که از این حصار بیرون رفته و به مرحله عقل برین و قدسی رسیده بود، عقل و عشق یک فتوا می‏دادند: در حریم دفاع از محبوب باید از جان و فرزند و خاندان گذشت. آری، در قیام حسینی عقل متعارف متحیر است و فتوا به سکوت می‏دهد، اما عقل برین و قدسی که به قله عشق و شهود رسیده، با محاسبه دقیق و ارزیابی کامل، راه درست را از نادرست ‏به بهترین وجه تشخیص می‏دهد و هرگز در بند عقل متعارف که در حقیقت همان وهم است، محدود و محصور نمی‏شود. امروزه بر همگان روشن است که اگر امام حسین (ع) نصیحت عاقلان آن روز را می‏پذیرفت، از اسلام تنها اسمی باقی مانده بود. واقعیت و حقیقت آن در بند بنی امیه اسیر می‏شد و به دست ما نمی‏رسید. فداکاری حسینی که آمیختگی عشق و عقل برین بود، اسلام را از خطر نابودی و سقوط به دست اراذل بنی­امیه محفوظ داشت؛ زیرا عقل در قلمرو عشق به محاسبه و برنامه ریزی پرداخت و راه را از چاه نشان داد و این است معنای هماهنگی عقل و عشق در قیام حسینی. پس اگر گفتیم نهضت امام حسین‏ (ع) تجلی عشق است‏ به معنای آن نیست که غیر معقول است. هرگز چنین نیست که کار امام حسین ‏(ع) غیر معقول یا ضد عقل باشد، بلکه کار ایشان و نهضت ایشان تجلی عشق و فراتر از حد عقل متعارف است. و از این رو اگر امام ‏(ع) به عنوان یک فیلسوف مورد سؤال قرار بگیرد، می‏تواند از کار خودش دفاع عقلانی هم ارائه دهد.

سخن پایانی این که، در کربلا صاحبان عقل جزئی و عقل برین در مقابل هم قرار گرفتند؛ یعنی گروهی که فروتر از عقل متعارف و فراتر از آن بودند در مقابل هم صف آرایی کردند. و گروهی هم که صاحبان عقل متعارف بودند، از آن رو که عاشق نبودند پای رفتن و توان همراهی با امام را نداشتند.

نمایه های مرتبط:

عشق و عقل انسان، 1822 (سایت: 2935).

عقل حسابگر، دل ، ایمان و عشق، 175 (سایت: 937).

عشق مجازی و رسیدن به حقیقت، 133 (سایت: 1080).

عشق از نظر عرفان و فلسفه، 882 (سایت: 963).



[1] . نک: فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ماده عقل؛ ابن فارس، احمد، «معجم مقاییس اللغة»،   ماده عقل، ج 4، ص 69147.

[2] . نک: ابن‏سینا، حسین، «رسائل»، ج 1، ص 89 ـ 87؛ ملاصدرا شیرازی، صدر الدین، «شرح صول کافى»، ج 1، ذیل شرح حدیث سوم، ص 228 ـ 222.

[3] . العشق افراط الحب و یکون فى عفاف... و فى الاساس «اشتقاق العشق من العشقة...»، اقرب الموارد، ج 2، ص 786؛ همچنین نک: لسان العرب، ج‏10، ص 251؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، واژه عشق؛ همو، فرهنگ علوم عقلی، واژه عشق.

[4] . از این رو عرفا با استناد به آیه 54 سوره مائده «یُحِبّهم و یُحبّونه» ؛ «خدا ایشان را دوست مى‏دارد و ایشان خداوند را دوست مى‏دارند»، عشق را دو سره می­دانند.

[5] . ملاصدرا، اسفار، ج 7، ص158.

[6] . «یَا أَبَا ذَرٍّ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیر»؛ اى ابوذر! هیچ عقلى همچون عاقبت اندیشى نیست‏. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص 141؛ «العاقل من سلّم الى القضاء و عمل بالحزم»؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص54.

[7] . برای آگاهی بیشتر از این تفاوت­ها، نک: هادوی تهرانی، مهدی، سیاست عزت حسینى، سیاست حیلت زبیرى، مقاله ارائه شده در کنگره عزت و افتخار حسینی، سال 1382.

[8] . حضرت باقر (ع) فرمود: وقتى امام حسین(ع) آماده شد به کوفه حرکت کند، ابن عباس خدمت آن جناب رسید و او را به خدا و خویشاوندى قسم داد که مبادا به کربلا برود و کشته ‏شود. بحارالأنوار، ج ‏75، ص 273. برای آگاهی از نصایح دیگران، نک: اللهوف، ص 62؛ الکامل،ج ‏4، ص 38.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها