لطفا صبرکنید
بازدید
9811
9811
آخرین بروزرسانی:
1395/01/03
کد سایت
fa70055
کد بایگانی
72500
نمایه
نسخ شریعتهای گذشته
طبقه بندی موضوعی
ادیان ابراهیمی|مسیحیت
اصطلاحات
نسخ
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا خداوند شریعتهای گذشته را نسخ کرد؟!
پرسش
چرا خداوند کتابهای آسمانی دیگر را منسوخ کرد؟
پاسخ اجمالی
نکتهای که در ابتدا باید گفت این است که آنچه قابل نسخ است شریعت و قانون است، نه تمام کتاب آسمانی و دین. [دین معنایى عمومىتر از شریعت دارد. شریعت نسخ میشود، ولى دین قابل نسخ نیست.]
بنابر این، اگر شریعتهاى خاصه را به دین نسبت میدهیم و میگوییم همه این شریعتها دین خدا است، با اینکه دین یکى است، ولى شریعتها یکدیگر را نسخ میکنند، نظیر نسبت دادن احکام جزئى در اسلام، به اصل دین است، با اینکه این احکام بعضى ناسخ و بعضى منسوخاند. با این حال میگوییم فلان حکم از احکام دین اسلام بوده و نسخ شده و یا فلان حکم از احکام دین اسلام است. بنابر این باید گفت: خداى سبحان بندگان خود را جز به یک دین متعبد نکرده، و آن یک دین عبارت است از تسلیم او شدن، منتها براى رسیدن بندگان به این هدف، راههاى مختلفى قرار داده، و سنتهاى متنوعى باب کرده؛ چون هر امتى مقدار معینى استعداد داشته و آن سنتها و شریعتها عبارت از شریعت نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد(ص) است. همانگونه که میبینیم چه بسا اتفاق افتاده که در یک شریعت بعضى از احکام به وسیله بعضى دیگر نسخ شده است؛ براى اینکه مصلحت حکم منسوخ مدتش سر آمده، و زمان براى مصلحت حکم ناسخ فرا رسیده است.[1]
این مسئله را در قالب مثالی به پایان میبریم. مردم دنیا مانند دانش آموزان و دانشجویان مدرسه و دانشگاه هستند که به مقتضای سن، عقل و کلاسشان، استاد و کتاب در اختیار آنان گذاشته میشود؛ لذا هیچ وقت کتابهای کلاسهای ابتدایی به دانش آموزان مقطع بالاتر و دانشگاهها یا کتابهای مقطع دبیرستان و دانشگاه را به کلاسهای ابتدایی نمیدهند.
بنابر این نسخ به معنای بیفایده بودن موارد قبلی نیست، بلکه به معنای حکم جدید با توجه به تغییر شرایط است که در خود قرآن نیز وجود دارد که برخی آیات آن ناسخ و برخی منسوخ هستند: «هیچ آیهاى را منسوخ یا ترک نمیکنیم، مگر آنکه بهتر از آن، یا همانند آنرا میآوریم. آیا نمیدانى که خدا بر هر کارى توانا است».[2]
بنابر این، اگر شریعتهاى خاصه را به دین نسبت میدهیم و میگوییم همه این شریعتها دین خدا است، با اینکه دین یکى است، ولى شریعتها یکدیگر را نسخ میکنند، نظیر نسبت دادن احکام جزئى در اسلام، به اصل دین است، با اینکه این احکام بعضى ناسخ و بعضى منسوخاند. با این حال میگوییم فلان حکم از احکام دین اسلام بوده و نسخ شده و یا فلان حکم از احکام دین اسلام است. بنابر این باید گفت: خداى سبحان بندگان خود را جز به یک دین متعبد نکرده، و آن یک دین عبارت است از تسلیم او شدن، منتها براى رسیدن بندگان به این هدف، راههاى مختلفى قرار داده، و سنتهاى متنوعى باب کرده؛ چون هر امتى مقدار معینى استعداد داشته و آن سنتها و شریعتها عبارت از شریعت نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد(ص) است. همانگونه که میبینیم چه بسا اتفاق افتاده که در یک شریعت بعضى از احکام به وسیله بعضى دیگر نسخ شده است؛ براى اینکه مصلحت حکم منسوخ مدتش سر آمده، و زمان براى مصلحت حکم ناسخ فرا رسیده است.[1]
این مسئله را در قالب مثالی به پایان میبریم. مردم دنیا مانند دانش آموزان و دانشجویان مدرسه و دانشگاه هستند که به مقتضای سن، عقل و کلاسشان، استاد و کتاب در اختیار آنان گذاشته میشود؛ لذا هیچ وقت کتابهای کلاسهای ابتدایی به دانش آموزان مقطع بالاتر و دانشگاهها یا کتابهای مقطع دبیرستان و دانشگاه را به کلاسهای ابتدایی نمیدهند.
بنابر این نسخ به معنای بیفایده بودن موارد قبلی نیست، بلکه به معنای حکم جدید با توجه به تغییر شرایط است که در خود قرآن نیز وجود دارد که برخی آیات آن ناسخ و برخی منسوخ هستند: «هیچ آیهاى را منسوخ یا ترک نمیکنیم، مگر آنکه بهتر از آن، یا همانند آنرا میآوریم. آیا نمیدانى که خدا بر هر کارى توانا است».[2]
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 5، ص 574 و 575، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش.
[2]. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیر». بقره، 106.
نظرات