جستجوی پیشرفته
بازدید
29463
آخرین بروزرسانی: 1391/02/25
خلاصه پرسش
حدیثی از امام علی (ع) در ارتباط با مسجد جمکران و کوه خضر در کتاب انوار المشعشعین وجود دارد.
پرسش
با سلام و خسته نباشید حدیثی را به روایت زیر در چند سایت به نقل از کتاب "أنوار المشعشعین"دیدم. به شدت علاقه مند به دانستن کل متن آن از آغاز تا پایان هستم در صورتی که هیچ دسترسی به کتاب مورد اشاره ندارم. لطفا در صورت امکان اصل کامل آن را در اختیار بنده قرار دهید. این حدیث از امیر مؤمنان (ع) بوده، که فرازهایی از آن عبارت است از:
در کتاب خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان(ع) روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد (ع) از شهری که آن را قم گویند و مردم را دعوت به حق می‏کند، همه‏ خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود. ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همه‏ی لوث‏ها، پاک است. عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند(اخیرا مشاهده می شود که برخی "کوه خضر" واقع در شهر قم را مصداق این کوه سفید می پندارند)، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را جمکران خوانند. از زیر یک مناره‏ آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتش‏خانه‏ گبران بوده ...
از این حدیث شریف، استفاده می‏شود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّةاللَّه(عج)، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است. مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره‏ کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است. خوانندگان گرامی، توجّه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان علیهم السلام که با سرچشمه‏ وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمی‏توانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقّق پیدا کند. روزی که امیرمؤمنان(ع) به حذیفه از مسجد جمکران خبر می‏داد، در سرزمین حجاز و عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا می‏بینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به "در نزدیکی ری" تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه (ع) روشن گردد. از این رهگذر، احتمال نمی‏رود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد. سپاس مهدی
پاسخ اجمالی

گرچه نمی توان به صورت قطعی، منکر وجود چنین روایتی شد، اما اکنون این روایت را تنها می توان در کتابهایی یافت که با فاصله زمانی یک هزاره از زمان زندگانی امیر المؤمنین(ع) تألیف شده و علاوه بر آن، حتی در کتابهای متأخری چون "انوار المشعشعین" نیز بدون آنکه سندی دقیق بیان شود، روایت به کتابی از شیخ صدوق (مونس الحزین) نسبت داده شده که علاوه بر آنکه کتاب یاد شده در دسترس ما نیست، به دلائل متعددی، در اصل نسبت آن به شیخ صدوق تردید جدی وجود دارد. بر این اساس، از دیدگاه روایت شناسی نمی توان این حدیث را مرجعی برای صدور حکمی فقهی، تاریخی، کلامی و ... دانست.

پاسخ تفصیلی

سند روایتی که در پرسش خود به آن اشاره کردید، به ترتیب به کتاب های "انوار المشعشعین"، خلاصة البلدان"، "مونس الحزین" منتهی می شود که برای شناخت بهتر روایت، لازم است ابتدا تحلیل مختصری از هر کدام آنها داشته و سپس به نتیجه لازم برسیم:

1. کتاب "أنوار المشعشعیین فی بیان شرافة قم و القمیین‏" کتابی سه جلدی به زبان فارسی و در ارتباط با تاریخ قم می باشد که در آن، علاوه بر بیان مطالب تاریخی قم، به شرح حال امامزادگان و راویانی پرداخته که در این شهر می زیسته اند. تاریخ تألیف این کتاب، حدود صد سال قبل است که در همان زمان نیز  برای اولین بار در ایران چاپ و منتشر شده است.

2. کتاب "خلاصة البلدان"‏ نیز حدود 300 سال قبل تألیف شده و در آن به تاریخ قم پرداخته شده و از مصادر و منابع کتاب قبلی به شمار می آید.

3. کتاب "مونس الحزین": روایت موجود در پرسشتان، به شیخ صدوق که در ظاهر همان ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه بوده و تاریخ وفات ایشان بیش از هزار سال پیش است، نسبت داده شده است که ایشان روایت فوق را در کتابی به نام "مونس الحزین" نقل کرده است، اما باید دانست که دانشمندان بزرگ شیعی چون نجاشی و شیخ طوسی که کتابهایی را در زمینه کتابشناسی تألیف کرده اند، با آنکه از  شیخ صدوق نام برده و تألیفاتش را به شمارش آورده اند، اما سخن از تألیف کتابی به نام "مونس الحزین" توسط ایشان به میان نیاورده اند. اندیشمندان بزرگ سده های بعدی شیعه چون ابن شهرآشوب و ابن طاوس نیز متعرض وجود چنین کتابی از صدوق نشده اند.

البته در مناقب ابن شهراشوب، یک روایت از "مونس الحزین" وجود دارد که خود ایشان، مؤلفش را "محمد فتال نیشابوری" می داند و نه شیخ صدوق.

نکته دیگر آن است که صرف نظر از اینکه مؤلف کتاب فوق کیست، باید دانست که اکنون هیچ نسخه ای از آن در دسترس پژوهشگران قرار ندارد تا بتوان با توجه به محتویات و اسناد روایت یاد شده، قضاوتی پیرامون آن داشت.

با توجه به آنچه بیان شد، به این مقدمات توجه فرمایید:

1. این روایت را اکنون می توان در کتاب "انوار المشعشعین" یافت که از مؤلفین سده های اخیر بوده و روایات موجود در آن به تنهایی ارزش استناد ندارد(نه اینکه قطعا خلاف واقع باشد).

2. به این روایت در هیچ منبع دیگری، حتی مجموعه های بزرگی چون "بحار الانوار" که متکفل جمع آوری تمام احادیث بوده، اشاره ای نشده است.

3. انتساب کتاب "مونس الحزین" به شیخ صدوق، به شدت مورد تردید است.

4. بر فرض صحت چنین انتسابی، میان کتابهای "خلاصة البلدان" که منبع استنادی"انوار المشعشعین" است با "مونس الحزین" که ادعای وجود روایت در آن شده، حدود 700 سال فاصله زمانی وجود داشته و علاوه بر آن، سلسله سندی از صاحب این کتاب به شیخ صدوق در دسترس نیست.

5. بنابر آنچه در پرسشتان وجود دارد، در کتابهای متأخر ادعا شده که سند آن صحیح است، اما سندی بیان نشده تا بتوان در ارتباط با صحت و سقم آن به گفتگو نشست.

6. اگر در کتب معتبری چون کتب اربعه که زمان تألیف آن بسیار نزدیک به زمان معصومان بوده، روایتی بدون سند بیان شود، اندیشمندان دینی، با استناد به آن، جز مواردی که با شواهد دیگری تأیید شود، حکمی قطعی صادر نمی کنند، چه رسد به روایتی که تنها در کتاب تألیف شده در هزاره بعد مشاهده شده و به منبع معتبر و قابل دسترسی، مستند نباشد.

با توجه مقدمات فوق، می توان نتیجه گرفت که بر اساس مبانی روایت شناسی، با استناد به روایاتی از این دست، نمی توان موضوعی تاریخی، فقهی، کلامی و ... را اثبات کرد و شما در هیچ کتاب استدلالی معتبر نمی توانید نظریه ای را مشاهده کنید که بر اساس چنین روایاتی شکل گرفته باشند، اما با این وجود باید گفت که نمی توان به صورت قطعی و مسلم، منکر صدور این روایت شد و در نهایت، تذکر چند نکته ضروری است:

1. متن عربی این حدیث در دسترس ما نیست.

2. تنها در صورتی که بتوان وجود این حدیث را در کتبی غیر از کتابهای متأخرین اثبات کرد، می توان از آن به عنوان معجزه امیر المؤمنین(ع) نام برد.

3. اینگونه روایات در برخی موارد اگر دلیل نباشند، می توان از آنها به عنوان مؤید استفاده کرد.

موفق باشید.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها