حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرزند امام علی(ع) نام مادرش امالبنین است، بر اساس گزارش برخی از تاریخنویسان متأخر، در سال 26 هجری تولد یافت.[1] و در سال 61 هجری در کربلا در سن 34 سالگی به شهادت رسید.[2] با توجه به عمر شریف امام حسین(ع) که 57 سال بوده،[3] اختلاف سنی حضرت عباس با آنحضرت حدود 23 سال بود.
حضرت عبّاس بن علی(ع)، جلوه عشق و ايثار، تبلور رادمردى، صفا و وقار، و تجسّم شجاعت، شهامت و كرامت است. او در ميان حماسه آفرينان كربلا و شهيدان تاريخ، چنان جايگاه بلند و والايى دارد که امام سجاد(ع) در بارهاش میفرماید: «براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است كه همه شهدا در روز قيامت، به او رَشک میبرند».[4] از امام صادق(ع) روایت شده است: «عمويمان عبّاس بن علی، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت. همراه ابا عبداللّه الحسين(ع)، جهاد كرد و نيكو از آزمايش به در آمد و به شهادت رسيد».[5]
او از آغاز قيام امام حسين(ع)، همراه و همدل ايشان و در هنگامه نبرد كربلا، پرچمدار سپاه او بود.[6] عبّاس(ع)، در روزهاى سخت محاصره امام حسین(ع) و يارانش، مسئولیت آبرسانى سپاه امام حسین و كودكان را بر عهده داشت.[7]
در کتابهای تاریخی آمده است که حضرت عباس با لبابه دختر عبدالله (عبیدالله[8]) بن عباس،[9] پسر عموی پیامبر(ص) ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، چند فرزند پسر به نامهای عبیدالله،[10] فضل[11] و عبدالله[12] بود.
بر اساس برخی گزارشها محمد در کربلا به شهادت رسید،[13] قاسم که در کربلا حضور داشت و وقتی ندای امام حسین(ع) را شنید، به یاری ایشان شتافت.[14] همچنین ایشان فرزندی به نام حسن داشت که مادرش کنیز بود.[15]
در تاریخ دمشق برای حضرت ابوالفضل(ع) فرزند دختری به نام نفیسه نیز ذکر شده است؛[16] اما در بخش دیگری از همین کتاب[17] و نیز دیگر کتابهای تاریخی، وی را فرزند عبیدالله بن عباس(ع) دانستهاند که نوه حضرت ابوالفضل(ع) بود.[18]
گفته میشود که افراد زیادی از نسل حضرت ابوالفضل(ع) باقی نماندهاند[19] و نسل ایشان تنها از فرزندش عبیدالله ادامه یافت.[20]
راوى میگويد: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ايستاد و صدا زد: خواهرزادگانم كجايند؟ عباس و برادرانش كجا هستند؟ كسى بدو پاسخ نداد. امام حسين(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهيد». از اينرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستيد. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دايى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا(ص) را امان نمیدهى؟ برادران عباس نيز نظير سخنان آنحضرت را تكرار كردند و بازگشتند.[21]
[1]. سماوی، شيخ محمد بن طاهر، إبصار العين فی أنصار الحسين(ع)، ص 56، قم، دانشگاه شهيد محلاتى، چاپ اول، 1419ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 395، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1417ق.
[3]. همان، ص 420.
[4]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 10، ص 531، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[5]. ابن عنبه حسنى، سید احمد بن على، عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327، قم، انصاریان، 1417ق.
[6]. دينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقيق، عامر، عبد المنعم، مراجعه، شيال، جمال الدين، ص 256، قم، منشورات الرضى، 1368ش؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 95، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مغربى، قاضى نعمان، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار(ع)، ج 3، ص 182، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[7]. الأخبار الطوال، ص 255؛ ابن عدیم عقیلی، عمر بن أحمد، بغية الطلب في تاريخ حلب، محقق، سهيل زكار، ج 6، ص 2627، بیروت، دار الفكر، بیتا.
[8]. مصعب بن عبدالله، نسب قريش، مصحح، لوى پرووانسال، اواريست، ص 79، قاهره، دارالمعارف، چاپ چهارم، 1999م.
[9]. ابن صوفى نسابه، المجدی فی أنساب الطالبیین، ص 436، قم، مكتبة آیة الله المرعشى النجفى، چاپ دوم، 1422ق.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 10، ص 251، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی، ج 40، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ البته احتمال دارد که سهو قلمی در نام وی اتفاق افتاده باشد و وی همان عبیدالله باشد.
[13]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 112، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[14]. أبو اسحاق، الإسفرايني، نور العين في مشهد الحسين ع، ج 1، ص 43، تونس، المنار، بیتا.
[15]. جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم ع، ص 440، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اوّل، 1420ق.
[16]. تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، ج 43، ص 26.
[17]. همان، ص 25.
[18]. ابن حزم اندلسی، ابو محمد علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص 67، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1418ق.
[19]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 219، قم، انتشارات انصاریان، 1417ق.
[20]. جمهرة انساب العرب، ص 67.
[21]. ر. ک: عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.