رمضان در معانی زیر استفاده شده است:
- رمضان مشتق از «رَمَض» به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده است.[1] همچنین گفته شده که از «حرّ» گرفته شده که به معنای برگشت از بادیه به شهر میباشد.[2] بنابر این وقتی گفته میشود، ارْتِمَاضاً [رمض] من الحزن؛ یعنی باطن آن مرد از غم و اندوه سوخت، یا وقتی گفته میشود، ارْتِمَاضاً [رمض] لِفُلان؛ یعنی براى فلانى اندوهگين شد، و همچنین وقتی گفته می شود، ارْتِمَاضاً [رمضتْ كبدُهُ؛ یعنی كبد او تباه شد؛ مثل اين كه گونهاى بیماری آن را مىسوزاند.[3]«رمضان» از «رميض»، به معناى ابر و باران در پايان چلّهٔ تابستان و ابتداى فصل پاييز است كه گرماى تابستان را دور میكند. به اين دليل اين ماه را «رمضان» گفتهاند كه بدنهاى آدميان را از گناهان میشويد.[4]
- «رمضان» بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» است؛ به اين معنا كه نيزه را ميان دو سنگ میگذاشتند و بر آن میكوفتند تا نازک شود.[5] به اين تعبير، رمضان؛ يعنى، انسان خود را ميان طاعت الهى قرار میدهد تا نفس او نرم و آمادهٔ بندگی شود.
- معناى «رمضان» در روایات؛ در بسيارى از احاديث اهل بیت(ع) از گفتن كلمهٔ «رمضان» به تنهايى نهى شده و سفارش شده است كه آنرا «ماه رمضان» نام گذارند؛ زيرا «رمضان» يكى ازاسماى الهى است.[6] از امام علی(ع) نقل شده است: «نگوييد رمضان، بلكه بگوييد ماه رمضان و احترام آن را رعايت كنيد».[7]
امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماههاى عربى و ماه روزه اسلامی است و آن ماه نزول قرآن است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ ...»[8]. [9]
حقیقت و باطن ماه مبارک رمضان
هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد، حقیقت و باطنی دارد؛ زیرا دنیا تنزّل یافتهٔ عوالم بالا است، هرچه در عالم دنیا است نمونهای است از آنچه در عالم معنا است. احکام و قوانین الهی هم که در دنیا به صورت دین و دستورات عبادی ظهور کردند، اسرار و باطنی دارند. اشیا، زمانها و مکانها نیز دارای حقیقت و باطن میباشند. یکی از آن زمانها، ماه مبارک رمضان است. در فرهنگ اسلامی ماه رمضان یکی از مهمترین و محترمترین ماههای سال است؛ ماهی که نزد مسلمانان به ماه عبادت و طهارت معروف بوده و آن را -به تعبیر پیامبر(ص)- ماه خدا مینامند.[10]
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در استقبال از ماه مبارک رمضان با بیانی شیوا و رسا از ماه رمضان سخن گفته و حقیقت آن را روشن ساخته است. ما در این مقال تنها گوشهایی از آن را بیان میکنیم. امام در این دعا، ابتدا خداوند متعال را جهت هدایت شدن به دین الاهی و بهرهمندی از نعمت بندگی و عبادت، شکرگذاری میکند، سپس میفرماید: «سپاس خداى را كه از جمله آن راههای هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد: ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى كه قرآن را در آن نازل كرد، براى هدایت مردم، و بودن نشانههایى روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل، و بدین جهت برترى آن ماه را بر سایر ماهها بر پایه احترامات فراوان، و فضیلتهاى آشكار روشن نمود».[11]
توصیف ماه رمضان با عباراتی؛ نظیر ماه اسلام، ماه نزول قرآن، حاکی از آن است که در نظر امام سجاد(ع) و در مکتب اهل بیت(ع)، ماه مبارک رمضان، عرصه برای تجلی حقیقت اسلام؛ یعنی تسلیم محض در برابر خداوند متعال است. این عرصه، مجالی است تا بندگان خدا به امر و رضای او، حتی از نیازهای طبیعی و حلال خود چشمپوشی کنند و سر تسلیم بر بندگی شکوهمند خالق بیهمتای خویش فرود آورند. این تمرین یک ماهه در کفّ نفس و خودداری از درخواست نفسانی، تمرینی مفید و نیکو است برای تقویت اراده و خویشتن داری در باقی سال؛ چون انسانی که یک ماه به دستور الاهی در مقابل خواست حلال نفس خویش مقاومت کرده و فقط به خاطر رضای خداوند از نیازهای طبیعی خود مانند خوردن و آشامیدن اجتناب نموده است، این قدرت را خواهد داشت تا در یازده ماه دیگر سال در مقابل وساوس شیطانی و درخواستهای نفسانی نفس اماره خویش مقاومت نموده و اهل تقوا و رستگاری شود.
ماه مبارک رمضان، ماه طهارت است. ماهی که بنده وجود خود را از تمایلات مادی و حیوانی زدوده و با روزه ضمن تطهیر جسم، به تطهیر جان نیز میپردازد تا روحش در عالم پاکی و رشد و تعالی، از انوار هدایت بخش خدای متعال بهرهمند شود.
پس میتوان گفت حقیقت ماه رمضان عبارت است از: آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی، و تولد خود الاهی. ماه مبارک رمضان، ماه تخلق به اخلاق الاهی است و حقیقت و باطن آن عبارت است از: رسیدن به لقای خداوند. در حدیثی آمده است که خداوند سبحان فرمود: «الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِه»؛[12] روزه مال من است و من خود به آن جزا میدهم. بعضی کلمه «اجزی» در این روایت را به صیغه مجهول «اُجزَی» خواندهاند؛ یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم. حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هرچه غیر خدا است، در معرض زوال و تغییر است و نمیتواند جزای انسان باشد؛ جزای روزهدار، لقای حق است.[13]
[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج 7، ص 160، چاپ سوم، دار صادر، بيروت، 1414 ق.
[2]. همان.
[3]. مهيار، رضا، فرهنگ أبجدي عربي - فارسي، ص 41، بی تا، بی جا.
[4]. لسان العرب، ج 7، ص 161.
[5] همان، ص 162.
[6]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 2، ص 223، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 69، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. بقره، 185.
[9]. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 123، چاپ ششم، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1371 ش.
[10] شيخ صدوق، أمالي، ص 93، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362.
[11] . صحيفه سجاديه کامله، شعرانی،ابوالحسن، دعای 44، ص 267، چاپ ششم، قائم آل محمد، قم، 1386ش.
[12]. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 75، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1413 ق.
[13] . جوادی آملی، عبد الله، حکمت عبادات، ص 33و131- 135و 145- 147، اسراء، قم، چاپ اول، 1378ش.