لطفا صبرکنید
11814
- اشتراک گذاری
این شبهه ممکن است در ذهن افراد بسیارى باشد که حجاب براى مسلمانان چه ضرورتى دارد و الزام آن براى اقلیتهاى مذهبى (مسیحیان و...) ایران طبق چه قاعده و حکمى است؟
در این مجال توجه به چند اصل لازم است:
- آنچه از قرآن در بارۀ حجاب بر میآید این است که حجاب براى زن محدودیت نیست، بلکه مصونیت و عامل حفظ کرامت انسانى است.
- علاوه بر این حجاب پیش از آنکه یک دستور و حکم اسلامى باشد، یک موهبت و امانت الاهى است براى همۀ ادیان و عموم جوامع بشرى؛ زیرا فواید گرانسنگی در این حکم نهفته است.
- دستیابی به فواید و آثار حجاب در جامعۀ اسلامی با رعایت تمام اقشاری که در پرتو حکومت اسلامی زندگی میکنند، میسر است.
- اقلیتهاى مذهبى در همۀ کشورها ملزم به رعایت قوانین و مقررات کشور متبوعشان هستند، اقلیتهاى مذهبى مقیم ایران نیز ملزم به رعایت قوانین و مقررات جمهورى اسلامى ایران، از جمله رعایت حجاب و پوشش اسلامى هستند که به منظور سلامت روح و روان جامعه تبیین شده است.
- اقلیتهای مذهبی طبق آموزههای مذهبی خودشان نیز، ملزم به رعایت حجاب هستند.
حجاب اسلامى، جلوهاى است زیبا که از عمق فطرت پاک انسانى و متن باورهاى دینى تجلى یافته و با خود، دنیایى از امنیت، آرامش روانى، عزت نفس، خودباورى و... را براى زن و مرد به ارمغان میآورد.
این حکم اسلامى که با حکمت و تدبیر الاهى بر زنان واجب گشته، حقیقتاً هدیهاى الاهى براى جوامع انسانى و اسلامى محسوب میشود.
گرایش روزافزون زنان به این امر حکیمانۀ الاهى در غرب، پس از چشیدن طعم تلخ بیحجابى و بدحجابى، خود نشانگر و مبین آن جملۀ معروف است که (حجاب مصونیت است نه محدودیت).
توجه به فواید و آثار حجاب میتواند ضرورت وجود آنرا به عنوان هدیهاى الاهى از یکسو و لزوم بکارگیرى آن در قالب قوانین و مقررات جوامع انسانى و اسلامى از سوى دیگر، براى هر اهل بینشى روشنتر سازد.
مهمترین فواید و آثار حجاب
اجمالاً در این باره میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- ایجاد آرامش روانى در فرد: از جمله نتایج حجاب در بُعد فردى، عدم تهییج و تحریک جنسى است و در نقطۀ مقابل، فقدان حجاب و آزادى و معاشرتهاى بیقید و بند میان زن و مرد است که هیجانات و تحریکات جنسى را فزونى میبخشد، و غریزۀ جنسى را که غریزهاى نیرومند و عمیقاً سرکش است، بیش از پیش سرکش میکند و چنان آتشى را ماند که هر چه هیزم آن زیادتر شود، شعلهورتر میگردد.
- استحکام بیشتر کانون خانواده: از دیگر فواید مهم حجاب در بعد خانوادگى، اختصاص یافتن لذایذ جنسى به محیط خانواده و مسیرهاى مشروع آن است، اختصاص مذکور باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده و بالعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده به عنوان رکن رکین جامعه میگردد.
یکى از نویسندگان، در خصوص تأثیر برهنگى بر اضمحلال و از هم پاشیدگى درخت تنومند خانواده چنین مینویسد: در جامعهاى که برهنگى بر آن حاکم است، هر زن و مردى همواره در حال مقایسه است، مقایسۀ آنچه دارد با آنچه ندارد، و آنچه ریشۀ خانواده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند.[1]
پر واضح است که میوۀ شوم اینگونه مقایسهها در جوامعى که از نعمت حجاب محروماند رویش بیشترى داشته و آنچه امروز تحت عنوان فروپاشى نظام خانواده در غرب شاهدیم از این مقوله است. در نقطۀ مقابل جوامعى که حجاب را به عنوان موهبتى الاهى پذیرفته و خویش را به رعایت آن ملزم دانستهاند، نه تنها اولین گام را در حفظ کانون گرم خانواده برداشته، بلکه آبرو و شرافت انسانى خویش را فراهم ساخته و از آزار و اذیتها و نگاههایى که همچون تیرهایى مسموم به پیکرۀ فرد و اجتماع اثر میکنند نیز محفوظ ماندهاند.
- بستر سازی برای تعالی و رشد انسان: از دیدگاه ما حجاب مصونیت است نه محدودیت. در فضایی که حجاب رعایت میگردد، امکان بیشتری برای تعالی و رشد انسان فراهم میشود؛ لذا ما بیحجابی را حتی برای جوامع غربی، مانند سمی مهلک تلقی میکنیم و معتقدیم که هر مقدار برهنگی بیشتر باشد، انسان از رسیدن به مقصدی که برای آن خلق شده است، دورتر میشود.
این حکم، مانند احکام دیگر اسلام به منظور آماده سازی بستری مناسب برای راهیابی انسان به کمالات مناسب، از طرف خداوند متعال طراحی گشته است. از این نقطه نظر زن به مثابۀ گلی تشبیه شده است که برای در امان ماندن از دست برد غارتگران باید خود را بپوشاند و به مردان بیگانه عرضه نکند.
زن مانند درّی گرانبها دانسته شده است که باید در صندوق حجاب از آن محافظت کرد، تا از گزند دزدان عرض و ناموس در امان بماند.
زن نباید با وضع غیر مناسب در مجامع عمومی یا در جمع نامحرم حاضر شود، تا جوان این مملکت با خاطری آسوده به تحصیل خود بپردازد و در تلاش به منظور دستیابی به مدارج بالای اخلاقی و انسانی کامیاب گردد.
البته حجاب آثار و فواید بسیارى دارد که در حوصلۀ این مقال نیست.
اینجا است که میتوان گفت: حکم پوشش از نامحرم و حجاب، یک حکم اسلامی است که دلایل و فلسفۀ خاص خود را دارد و باید از طرف مسلمانان و غیر مسلمانانی که در جامعۀ اسلامی حضور مییابند، رعایت گردد.
با عنایت به این نکات است که خداوند در آیۀ 31 سورۀ نور فرموده است: "وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولى الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلى عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ"؛
و به زنان با ایمان بگو که چشمان خود را فرو بندند و عورتهاى خود را (تمام بدن، غیر از صورت و دستها) حفظ کنند و زیور و زینت خود و جاى آنها را آشکار نسازند... .[2]
در آخر این آیه هر گونه عوامل تحریک ممنوع شمرده شده و آمده است که نباید زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمین بکوبند تا صداى خلخالهایشان به گوش رسد! این امر نشان میدهد که اسلام به اندازهاى در مسائل مربوط به عفت عمومى سختگیر و مو شکاف است که حتى اجازۀ چنین کارى را نیز نمیدهد. البته به طریق اولى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان میزند؛ مانند نشر عکسهاى تحریک آمیز و فیلمهاى اغوا کننده و رمانها و داستانهاى جنسى را نخواهد داد. بدون شک محیط اسلامى باید از اینگونه مسائل که مشتریان را به مراکز فساد سوق میدهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد میکشاند پاک و مبرا باشد.[3]
روشن است که تحقق واقعی اینگونه احکام در پرتو رعایت حجاب در جامعۀ اسلامی توسط مسلمانان و غیر مسلمانان میسر است و معقول نیست که کسی بگوید عدم رعایت حجاب در جامعۀ اسلامی موجبات فساد جوانان و از هم پاشیدگی کانون گرم خانوادهها و... را فراهم نمیکند.
این پرسش مثل آن است که کسی بپرسد؛ چرا اقلیتهای مذهبی نمیتوانند در جامعه، شراب بنوشند؟
در پاسخ خواهیم گفت که اسلام آزادیهای فردی را به خاطر منافع اجتماعی محدود میکند. از نظر ما ارتکاب گناه در جامعه و به صورت علنی، خود گناه دیگری محسوب میگردد؛ مثلا روزه خواری یک گناه است و تظاهر به روزه خواری در اجتماع گناه دیگر؛ زیرا اثرات نامطلوبی بر جامعۀ اسلامی خواهد گذاشت. اساسا فلسفۀ امر به معروف و نهی از منکر همین است؛ یعنی به منظور صیانت جامعه از فساد، اسلام گفته است که بر هر مسلمان واجب است امر به معروف و نهی از منکر کند.
شما فرض کنید که در درون قایقی نشستهاید و عدهای هم در کنار شما هستند و شما هم شنا بلد نیستید. ناگهان در وسط دریا، کسی میخواهد قایق را سوراخ کند، یا کاری انجام دهد که مردم غرق شوند، در این حالت آیا شما خواهید گفت که او آزادی دارد که هر کاری را بکند، مزاحم او نشوید. یقینا شما به منظور جلوگیری از غرق شدن قایق و آسیب نرسیدن به سرنشینان آن، در جای خود نمینشینید، مگر اینکه کاری از دست شما بر نیاید. آیا انتظار دارید که دیگران به کمک شما بیایند یا به کمک خرابکار؟ البته ممکن است شما در تلقی خود، جامعه را مانند کشتی در دریا ندانید که در این بستر انسانها باید به ساحل نجات راه یابند، اما این مبانی خاص خودش را دارد که باید در فرصت دیگری بدان پرداخت.
قرآن در سورۀ آل عمران آیۀ 110 میفرماید: "شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید".
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر را یک دستور عام بیان میکند و آنرا یکی از ویژگیهای امت اسلامی میشمرد.
در آیۀ 104 همان سوره میفرماید: "باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کند، و امر به معروف و نهی از منکر نماید و آنها رستگارانند".
این امر مهم را ویژۀ گروهی از امت اسلامی و به تعبیر دیگر ویژۀ حکومت و کارگزاران حکومت میداند.[4]
البته این بدان معنا نیست که این فریضۀ الاهی در امتهای پیشین و اهل کتاب نبوده؛ زیرا خداوند در آیۀ 113 و 114 سورۀ آل عمران، ویژگی صالحان اهل کتاب را که به اسلام گرویدند در سه چیز خلاصه میکند: ایمان به مبدأ و معاد، امر به معروف و نهی از منکر، و پیشیگرفتن در انجام کارهای نیک... .[5]
بنابر این، حکومت اسلامى و حاکمان آن در برابر تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان و عامۀ مردم مسئولاند و شرعاً و قانوناً مجاز نیستند اسباب و علل کمرنگ شدن دین و اخلاق جامعه را فراهم آورند و میبایست در مسیر حفظ سلامت روح و روان جامعه و تعالى اخلاق و کرامتهاى انسانى تلاش کنند.
علاوه بر این، بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر(ص) همان طور که تأمین امنیت و ... برای اقلیتهای مذهبی، در قالب قرارداد اهل ذمه و انعقاد صلح با آنان از وظایف حکومت اسلامی است، رعایت حدود اسلامی در جامعۀ اسلامی هم از وظایف و تعهدات آنان است؛ لذا حاکم اسلامی حق ندارد در این قرارداد، تعهداتی را بپذیرد که با قوانین اسلامی مخالفت دارند.[6]
صاحب جواهر در این باره میفرماید: اقلیتهاى مذهبى نمیتوانند سنتهاى حاکم بر جامعۀ اسلامى را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت اسلامى نباید به حدود و احکام اسلامى تجاوز کنند.[7]
البته این مطلب اختصاص به کشورهای اسلامی ندارد و در هر کشوری قوانین و خطوط قرمزی وجود دارد که همه و از جمله اقلیتها ملزم به رعایت آن هستند.
همچنین با نیم نگاهی به پیشینۀ حجاب میتوان به این حقیقت دست یافت که "حجاب زنان از سنن قدیمى تمدنهاى بشرى بوده است و در ادیان الاهى به خصوص زرتشت، یهود و مسیحیت مسئلۀ حجاب و رعایت آن مطرح بوده و در بعضى از ادیان مثل یهود مسئلۀ حجاب سختتر از حجابى است که اسلام میگوید".[8] پس آنان اگر بخواهند به دستورات دینی خود هم عمل کنند، ملزم به رعایت حجاب در جامعه هستند.
گفتنی است؛ آنهایی که بر الزام پوشش اسلامی برای اقلیتهای مذهبی خورده میگیرند، چگونه میتوانند اعمال قوانین و مقررات سنگین و غیر منطقی کشورهای غربی را که شدیداً مغایر با شعار دموکراسی و آزادی اعتقادی است که پیوسته در بوقهای تبلیغاتیشان ندا میدهند، بر علیه اقلیتهای مذهبی خصوصاً مسلمانان نادیده بگیرید که از جمله مصادیق آن میتوان به ممنوعیت حضور زنان مسلمان با پوشش اسلامی در اجتماعات قانونی اشاره نمود. در حالیکه طبق تعاریف خودشان از آزادی، به هیچ وجه پوشش اسلامی به آزادی فردی و گروهی دیگران آسیبی نمیرساند.
[1]. حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 69 - 70.
[2]. نور، 31.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 454، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج 10، ص 254 و 256، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1377ش.
[5]. همان، ص 257.
[6]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها.
[7]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق، مصحح، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 21، ص 269 – 268، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.
[8]. براى آگاهى بیشتر، ر. ک: محمدى آشنایى، علی، حجاب در ادیان الهى؛ مطهری، مرتضی، مسئلۀ حجاب.