لطفا صبرکنید
38332
- اشتراک گذاری
از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. چون اولا: آبروی و ارزش انسان ها آنقدر زیاد است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند کسب ارزش و آبرو می کند. و این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشد توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته انسان (در اثر اعتراف نزد آنان) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از نظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، غیر خداوند بدون اذن و اجازه خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
اما آنچه در اسلام به عنوان شفاعت اولیای الاهی مطرح است؛ اولا: شفاعت به معنای وساطت در بخشش گناهان است نه بخشش مستقیم و بدون واسطه. ثانیا: شفیعان کسانی را می توانند مورد شفاعت قرار دهند که در آنها نوعی صلاحیت و قابلیت وجود داشته باشد نه این که معامله مادی و راهی برای کسب درآمد و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار آید.
علاوه بر بحث شفاعت که در بالا مطرح شد؛ در اسلام راه های آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است که در ذیل بدان اشاره می کنیم:
1- توبه و بازگشت بسوى خدا با شرایط آن.
2- انجام کارهاى نیک و فوق العادهاى که سبب آمرزش اعمال زشت مىگردد.
3- پرهیز از گناهان "کبیره" که موجب بخشش گناهان" صغیره" میگردد.
4- تحمل گرفتاری ها و مصائب دنیا و سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی های مومنان را می زداید.
5- عفو الهى که شامل افرادى مىشود که شرایط و شایستگى آن را داشته باشند؛ یعنی شامل مؤمنانى می شود که از نظر عمل کوتاهى یا آلودگى داشتهاند.
از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. از نظر اسلام آبروی انسان ها آنقدر با ارزش است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند نه تنها آبرو و ارزش خود را از دست نمی دهد بلکه کسب ارزش و آبرو می کند. این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشند و نزد دیگران گناهان اشخاص را افشا نکنند، توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته (که در اثر اعتراف نزد آنان بوجود آمده بود) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از منظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، [1] غیر خداوند بدون اذن و اجازه خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
اما آنچه در اسلام به عنوان شفاعت [2] اولیای الاهی مطرح است؛ اولا: شفاعت به معنای وساطت در بخشش گناهان است نه بخشش مستقیم و بدون واسطه. شهید مطهری می نویسد: شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند نسبت داده می شود به نام مغفرت و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می گردد، نام شفاعت به خود می گیرد. [3]
ثانیاً: امر شفاعت از سوی خداوند به هر کسی اعطا نمی شود شفاعت مختص خداوند است و با اراده او به کسانی واگذار می گردد که با بندگی و تقرب به خداوند، نشانه های خدایی در وجودشان تجلی یافته است نظیر اولیای الهی (انبیاء، اوصیا، امامان معصوم (ع)، عالمان و دانشمندان دینی، شهیدان و مؤمنان حقیقی).
ثالثا: شفیعان کسانی را می توانند مورد شفاعت قرار دهند که در آنها نوعی صلاحیت و قابلیت وجود داشته باشد نه این که معامله مادی و راهی برای کسب درآمد و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار آید.
شفیعان کسانی را مورد شفاعت قرار می دهند که خدا اذن داده است؛ «شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که او بپسندد.» [4] پس هر کسی شایستگی و ظرف برخورداری از شفاعت را ندارد.
در حقیقت شفاعت به شرط تغییر و تحول فرد گناه کار از وضعیت قبلی و داشتن قابلیت های لازم برای آمرزش، موجب پاک شدن او از گناهانش می شود. [5]
بنابر این در اسلام هم شفاعت کننده و هم شفاعت شونده باید دارای شرایطی باشند و تحقق آن با اراده و خواست خداوند و البته بوسیله وسایط آن انجام می پذیرد.
اما در مسیحیت کاتولیک هیچکدام از این شرایط رعایت نمی شود بعلاوه عملکرد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی گویای انحراف شدید آن از مسیر حق و حقانیت بوده و آمرزش خواهی بابی برای کسب درآمد کلیساها و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار می آید.
همه مورخان و حتی مسیحیان فرهیخته اعمال کلیسا در این دوران را رد می کنند . کلیسا و روحانیون مسیحیت در قرون وسطی از مسیر اصلی و آن چه وظیفه دینی آنها بود کاملاً منحرف گردیدند . و دامنه برخی از این انحرافات تا به امروز نیز ادامه یافته است. از جمله آنها می توان به : فساد مالی کلیسا [6] ، فساد اخلاقی روحانیون کلیسا [7] تفتیش عقاید و مجازات و شکنجه مخالفان و فروش آمرزش نامه اشاره کرد.
فروش آمرزش نامه به این صورت بوده که؛ طبق قانون کلیسا بعد از اعتراف به گناه، شخص باید به عنوان کفاره مقداری پول که حد آن تعیین شده بود پرداخت نماید، اما کلیسا غیر از این، مبلغی نیز به عنوان اعانه از آنها می گرفت و به تدریج شرط بخشایش گناه شد و به جایی رسید که آمرزش نامه در واقع جنبه صوری داشت و هدف اصلی کسب درآمد گردید . [8]
از آیات متعدد قرآن مجید استفاده مىشود که در اسلام، وسائل آمرزش و بخشودگى گناه علاوه بر بحث شفاعت که در بالا مطرح شد؛ متعدد است که در ذیل بطور خلاصه بدان اشاره می کنیم:
1- توبه و بازگشت بسوى خدا که توأم با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از گناه در آینده و جبران عملى اعمال بد، بوسیله اعمال نیک بوده باشد. [9]
2- کارهاى نیک فوق العادهاى که سبب آمرزش اعمال زشت مىگردد، چنان که قرآن مىفرماید: کارهاى نیک آثار پارهاى از گناهان را از بین مىبرد. [10]
3-پرهیز از گناهان "کبیره" که موجب بخشش گناهان "صغیره" مىگردد. «اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مىشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مىپوشانیم و شما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم.» [11] ، [12]
4- تحمل گرفتاری ها و مصائب دنیا بار گناهان مومنان را سبک می کند و سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی هایش را می زداید [13] .
5- عفو الهى [14] شامل افرادى مىشود که شایستگى آن را دارند و آنان مؤمنانى هستند، که از نظر عمل کوتاهى یا آلودگى داشتهاند. اینان اگر مشمول عفو الهى شوند و شایسته آن باشند به گروه بهشتى مىپیوندند، و اگر مشمول عفو الهى نشوند به دوزخ مىروند اما ماوى و جایگاهشان آنجا نخواهد بود و تا ابد در آن باقی نخواهند ماند. [15] ، [16]
[1] لا مؤثر فی الوجود الا الله .
[2] شفاعت عبارت از وساطت یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در جهت رساندن خیر و یا دفع شر، در دنیا و یا در آخرت است.
[3] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص259
[4] انبیاء، 28
[5] برای آگاهی بیشتر، نک: سؤال 350، نمایه: مفهوم شفاعت در اسلام؛ و سؤال 124، نمایه: شفاعت و رضاى الهى .
[6] مسئولین کلیسا در این دوره از راه های مختلف، اموال و زمین های وسیعی را به دست آوردند. هم چنین از طرق غیر مشروع مانند رشوه گیری، جعل اسناد و فروش ادارات وابسته به کلیسا .
[7] آنها از خدمات مذهبی غافل، مشغول عیش و نوش و میگساری شدند و از فضایل اخلاقی فاصله گرفتند تعبیر اراسموس در این مورد شنیدنی است: «بسیاری از صومعه های مردانه و زنانه تفاوت چندانی با فاحشه خانه های عمومی ندارند»
[8] اقتباس از سؤال 299 (دلائل تحریف عهدین)، برای مطالعه بیشتر به این نمایه رجوع نمایید.
[9] «هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ»، شورى: 25.
[10] «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»، هود- 114
[11] «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً»، نساء: 31
[12] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص477.
[13] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص481.
[14] شورى: 25.
[15] تفسیر نمونه، ج26، ص: 111
[16] اقتباس از سؤال 798 (سایت: ۸۶۰) (راه های پاک شدن از گناه).