جستجوی پیشرفته
بازدید
26560
آخرین بروزرسانی: 1398/06/06
خلاصه پرسش
آیا باید از خدا ترسید، یا او را دوست داشت؟!
پرسش
آیا باید از خدا ترسید، یا او را دوست داشت؟!
پاسخ اجمالی

هم‌دوشى و معیّت ترس و امید، و در مواردى محبّت، نسبت به خداى متعال جاى تعجبى ندارد؛ زیرا این امر به نحوى سراسر زندگى ما را پر کرده است، لکن از شدت وضوح از آن غافلیم. باید توجه داشت که حتى راه رفتن ما ثمره ترس و امید و محبت است؛ زیرا تا امیدى نباشد راه نمی‌رویم و اگر راه نرویم به مقصد نمی‌رسیم و تا نترسیم در راه رفتن احتیاط نکرده و آسیب دیده و باز هم از مقصد می‌مانیم. این امر در استفاده از وسایل نقلیه، وسایل برقى یا آتش‌زا و... نمود بیشترى دارد؛ زیرا ما مشتاقانه از آنها استفاده می‌کنیم، لکن اگر استفاده ما از آنها همراه با ترس و احتیاط بعد از آن نباشد، نزدیک شدن به آنها سبب هلاکت و نابودى ما است.

پس باید گفت: هم باید از خدا ترسید و هم باید به او عشق و امید داشت؛ زیرا عشق و محبت و امید به او، مثمر همرنگى از یک‌سو و تحرک و تلاش و سبقت هر چه بیشتر در کسب عوامل خشنودى او و در نهایت رسیدن به فیوضات و الطاف و نعمات دنیوى و اخروى او از سوى دیگر می‌گردد و ترس از او سبب خضوع و خشوع و اطاعت هر چه بیشتر و ترک معاصى و سایر عواملى که موجبات قهر و غضب و عذاب او را فراهم می‌کنند، می‌شود.

این معیت بیم و امید در دنیا براى افراد متوسط، سبب آرامش خالى از هرگونه بیم و ناراحتى در آخرت می‌گردد؛ دنیایى که جاى کشت و فعالیت است و کشت و فعالیت او نیازمند حراست و حفاظت از آفات می‌باشد تا به مصرف اُخروى برسد و در آن‌جا نیازى به حراست نیست، چنان‌که جاى کشت و فعالیت نیست.

ترسِ فقط، سبب ناامیدى و یأس و دل‌مردگى و افسردگى می‌شود و امید و محبتِ فقط، سبب فریب نفس و تجرى و ارتکاب معاصى می‌گردد و این هر دو مذموم‌اند و نامطلوب.

پاسخ تفصیلی

ترس و امید و محبت امورى وجدانى و بی‌نیاز از تعریف‌اند. انسان در مقابل امورى چند ممکن است دچار ترس و هراس گردد، مثل: الف) احساس خطر و آسیب بر جان، مال، عرض و... خود؛ ب) درک عظمت و هیبت امرى یا چیزى؛ ج) جهل به عواقب و تبعات کارى و یا سرانجام خویش؛ و...، هرچند ممکن است نسبت به امرى برخى از این عوامل با هم همراه گردند.

احساس محبت و علاقه نیز در پى چند امور به دست می‌آید:

  1. یافتن جذبه‌ها و زیبایی‌هایى در محبوب و گرایش و علاقه به او به جهت علاقه و گرایش به آن زیبایی‌ها، و شاعر این عشق را در پى رنگ و سرانجام آن‌را ننگ می‌داند، لکن این امر کلیت ندارد، بلکه اگر این زیبایی‌ها، زیبایی‌هاى گذرا و فانى و صورى باشند این امر صحیح است، لکن اگر این جمال و کمال، ارزش‌هاى اخلاقى یا جمال و کمال وجودى و حقیقى باشند، این عشق در پى رنگ نبوده و عاقبتش ننگ نیست، بلکه سرانجام آن همرنگى است.
  2. احساس وابستگى و نیاز به محبوب و انتظار استفاده از محبوب در راه رسیدن به مقاصد خویش. این محّب، محبوب را براى خود می‌خواهد نه به جهت خودش.
  3. محبتى که در پى احساس شکرگزارى به ولى نعمت حاصل می‌گردد و محّب از آن جهت شیفته محبوب گشته است که موهبت و بذل و عطیه‌اى را از جانب محبوب دریافت کرده و رهین منّت او گشته است.
  4. محبوب، طالب محبت محّب و جذب او به سوى خویش، براى دستگیرى از او وزیر بال و پر گرفتن او است و...، و ممکن است نسبت به یک محبوب عواملى چند با یکدیگر همراه شوند.

اگر دقت کنیم در تمامى عملکردها و عکس العمل‌هاى ما به نوعى ترس و محبت و امید به هم آمیخته‌اند. گرچه ممکن است در مواردى یکى بر دیگرى غالب باشد و همیشه موازنه برقرار نباشد، لکن این معیت ترس و امید [و محبت] امرى اجتناب‌ناپذیر است، بله، این امر از امورى است که از شدت وضوح آن، از آن غافلیم و این دو بر عملکردهاى ما تأثیر می‌نهند. امید و محبت، سبب تحریک ما به سوى کارهاى روزمره و حتى کارهاى خطیر می‌گردد و ترس، سبب احتیاط و دقت و ارزیابى و سنجش تبعات آن و تهیه مقدمات آن می‌گردد. اگر امید و محبتِ فقط می‌بود، احتیاط کنار رفته و خیلى زود به هلاکت مبتلا می‌شدیم و اگر ترس فقط می‌بود، اقدام بر هیچ کارى حتى نوشیدن و خوردن نمی‌کردیم؛ زیرا ممکن است قطره‌اى وارد ریه ما گشته یا لقمه‌اى گلوگیرمان شود و سبب مرگمان گردد!

بنابراین، اظهار تعجب از معیت ترس و امید و محبت نسبت به خدا، جاى تعجب دارد؛ زیرا نشانه غفلت ما از شناخت خود و حالات خود است.

توضیح این‌که: ترس و امید و محبت به خداوند، در افراد مختلف بر حسب میزان شناخت آنها از خدا و صفات جمالیه و جلالیه او و سایر معارف دین از یک‌سو و عملکرد گذشته آنها از سویى، و اطمینان یا عدم اطمینان آنها از آینده خویش از سوى دیگر متفاوت است؛ آنها که مجذوب هیبت و عظمت و جلالت حق گشته و یا در گذشته خویش مرتکب عصیان شده و رعایت محضر ربوبى را نکرده‌اند، ترسشان بر محبت و امیدشان غالب است و برعکس، آنها که مجذوب جمال و رحمت حق تعالى گردیده و عنایات و ألطاف او را تجربه کرده و در گذشته خویش جانب احتیاط را نگه‌داشته و أدب محضر ربوبى را رعایت کرده‌اند و اگر لغزیده‌اند، باب توبه و مغفرت حق را گشوده یافته و توبه نصوح نموده‌اند؛ محبّت و امیدشان بر ترسشان غالب است و دیگران که بینابین عمل کرده و از عمل‌کرد گذشته خود و قبولى آنها مطمئن نبوده و نیز از سرانجام عدم رهایى خود از قهر و عذاب خدا بیم‌ناک‌اند و در عین حال امید به عفو وجود و کرمش دارند، بین ترس و امید و محبتشان موازنه برقرار است. اما مهم این است که در اغلب افراد، ترس و محبتشان برخاسته از حب نفس و غریزه جلب منفعت و دفع ضرر است؛ یعنى اغلب افراد از روى ترس از عِقاب خدا در آخرت و محرومیت از فیوضات حق تعالى و نیافتن نعمات و خوشی‌هاى بهشتى و حور و قصور، به خداوند اظهار محبت و امید می‌کنند، لکن آنها که شیفته جمال و کمال حق و مبهوت جلال و عزّ و عظمت حق متعال، و یا هر دو هستند بسیار اندک‌اند و غیر از انبیا و اوصیا(ع) کمتر افرادى به این مقام، بار یافته‌اند.

امام على(ع) در حکمت جاودانه خویش این سه گروه را این‌گونه ترسیم می‌نمایند: «گروهى خدا را به امید ثواب و پاداش عبادت می‌کنند که این پرستش تجار و بازرگانان است. گروهى خدا را از روى ترس عبادت می‌کنند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را از روى سپاس‌گزارى می‌پرستند، و این پرستش آزادگان است».[1]

و بدین جهت است که برخى از بزرگان می‌گویند: یکى از مبانى مهم تعلیم و تربیت در اسلام، «محبت» است. قرآن کریم که معلم و مربى اخلاق است، مهم‌ترین محور فضایل اخلاقى را محبت می‌داند و امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداى سبحان پیامبر خود را با محبت الهى تأدیب و تربیت کرده است».[2]

مسئله تخویف(ترساندن) و تبشیر(تشویق کردن) در قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) ‏فراوان است، اما نسبت به افراد ضعیف «مرحله نهایى» و نسبت به افراد متوسط، «مقدمه و وسیله» است تا انسان در اوایل از راه تنبیه و تشویق و کم کم بر اساس تحبیب حرکت کند.[3]

بنابراین، نباید از معیت ترس و محبت نسبت به خداوند تعجب کرد، بلکه این معیت ترس و امید براى تربیت و تعالى و ترقى انسان لازم است؛ زیرا با ترس، از معاصى و مهالک و اسباب غضب و قهر و عذاب خدا می‌پرهیزد و خضوع و خشوع و اطاعتش از حق تعالى بیشتر می‌گردد؛ و از روى محبت به انجام مشتاقانه واحبات و نوافل و سبقت به سوى امورى که موجب جلب الطاف و رحمت و نعمات اله می‌گردد، روى می‌آورد. به عبارت خلاصه؛ ثمره بیم و امید او، سبق به خیرات و تحلیه به فضایل و پرهیز از شرور و معاصى و تخلیه رذایل است و این همان کمال مطلوبى است که خداوند از آفرینش او داشته است؛ یعنى گرفتن رنگ إله و رسیدن به مقام خلیفة اللهى و آرمیدن در نعمات اخروى و رهایى از هرگونه نگرانى و ناراحتى، چنان‌که به این ثمره بارها اشاره نموده است: «کسى که به خدا و روز دیگر (معاد) ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، بر ایشان أجرشان نزد خداوند محفوظ است و هیچ‌گونه ترس و ناراحتى بر ایشان نخواهد بود»،[4] و إلا، ترس فقط باعث دل مردگى، افسردگى، ناامیدى، و ترک توبه و غرق شدن در گناهان و معاصى و... و بالأخره گرفتارى در نقمات دنیوى و اخروى، و محبتِ فقط نیز سبب تجرّى و ارتکاب معاصى، به امید توفیق توبه در آخر عمر، و طمع بی‌جا به رحمت و کرم و لطف حق می‌گردد، در حالی‌که وقتى به دنبال کسب اسباب جلب رأفت و رحمت حق نبوده، نمی‌تواند از رحمت و لطف او طرفى ببندد! و نظر به این امر است که امام حسین(ع) در دعاى عرفه می‌فرماید: «کور باد چشمى که تو را بر خود مراقب نمی‌بیند و سرمایه را می‌بازد آن‌که از براى او نصیبى از محبت قرار نداده‌اى». پس خوشه‌چینى از این ترس و محبت در آخرت صورت می‌گیرد و آن‌جا یا جایگاه عذاب و نقمت خالص براى کسانى است که این نعمت را حفظ نکرده و یا ناامید گشته و غرق معاصى شده‌اند و یا فریب خورده و توشه برنداشته‌اند، و یا جایگاه نعمت و آسایش خالص بدون نگرانى و ترس است براى کسانى که با حفظ توازن بین بیم و امید، هم از معاصى اجتناب کرده‌اند و هم بر توشه‌گیرى از خیرات براى آخرتشان سبقت گرفته‌اند.[5]

 


[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 510، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 17، ص 3، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[3]. جوادى آملى، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص 330 – 332، قم، مرکز نشر اسراء.

[4]. بقره، 62؛ مائده، 65.

[5]. براى مطالعه بیشتر، ر. ک: کتاب‌های اخلاقى، بحث «خوف و رجا»، یا «محبت» و «ولایت»؛ مانند جوادی آملی، عبد الله، مراحل اخلاق در قرآن، ص 279 – 340؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص 221 - 233 و 481 – 484؛ مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، بحث خوف و رجاء.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها