لطفا صبرکنید
23064
- اشتراک گذاری
این مضمون در مورد ائمه (ع) وارد شده است، هرچند که احادیث در این زمینه به عبارتهای مختلف در مورد برخی از ائمه (ع) رسیده است، لکن استفاده میشود که هر دوازده امام در این معنا مشترک هستند؛ چنان که در حدیث از امام سجاد (ع) است که همه ما یکی و از یک نور هستیم.
این مضمون در مورد ائمه (ع) به تعبیرهای مختلف وارد شده است. این که آنها نمایانگر ایمان، مفسّرین حقیقی قرآن، قرآن ناطق و آشکارکننده فرامین قرآن هستند که در رأس آنها امام علی (ع) قرار دارد. البته این معنا، پشتوانه استدلالی نیز در عقاید اسلامی در جای خود دارد، از جمله روایات در این زمینه عبارت است از آنچه در زیارتی در وصف امام زمان (عجّ) آمده: "نمایان کننده ایمان و آشکار کننده فرامین قرآن...".[1] نیز از امیرالمومنین (ع) است: "این (قرآن) کتاب ساکت خداوند است و مقصود حقیقی آن منم...".[2] همچنین در حدیث دیگری از حضرتش آمده است که فرمود: "منم قرآن ناطق".[3] همین طور حدیثی از پیامبراکرم (ص) در مورد علی (ع) است در قضیهای که برخی از صحابه (عمربنخطّاب) کلام علی (ع) را قبول نکرده و از ایشان تفسیر رسول خدا (ص) را خواستند، حضرت میفرماید: "من به سوی پیامبر بازگشتم و جریان را بازگو کردم و پیامبر (ص) فرمودند: به مسجد من باز گرد و از منبر من بالا برو پس از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر من از سوی من به مردم بگو: آنچه ما از سوی خدا برای شما آوردیم بدانید که تفسیرش نزد ما (اهل بیت) است و آگاه باشید که حقیقتش نزد ماست و من (علــی) پدر (معنوی و روحانی) شما (امّت) و مولای شما هستم".[4]
ناگفته نماند هرچند برخی از این اوصاف به ظاهر در مورد برخی از ائمه رسیده، اما در واقع وصف همه ائمه (ع) است. چنان که امام سجاد (ع) میفرماید: "مه ما یکی و از یک نور هستیم...".[5]
[1] "مظهرالایمان و معلن احکام القرآن..."، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،ج 99، ص97، باب7 زیاره الامام المستتر...، موسّسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[2] "ذا کتاب اللَّه الصامت، و أنا المعبّر عنه..."، الری شهری، محمد، موسوعة الإمام علی بن أبی طالب (ع) فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 9، ص 185، ح3957، دارالحدیث، چاپ دوم، قم، 1425 ق.
[3] "لمّا أراد أهل الشام أن یجعلوا القرآن حکماً بصفّین: أنا القرآن الناطق"؛ هنگامی که اهل شام در جنگ صفّین خواستند قرآن را حکم قرار دهند امام امیرالمومنین فرمود: منم قرآن ناطق، همان، ح 3955 .
[4] "...فَرَجَعْتُ إِلَى النَّبِیِّ ص فَأَخْبَرْتُهُ الْخَبَرَ فَقَالَ ارْجِعْ إِلَى مَسْجِدِی حَتَّى تَصْعَدَ مِنْبَرِی فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ صَلِّ عَلَیَّ ثُمَّ قُلْ أَیُّهَا النَّاسُ مَا کُنَّا لِنَجِیئَکُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا وَ عِنْدَنَا تَأْوِیلُهُ وَ تَفْسِیرُهُ أَلَا وَ إِنِّی أَنَا أَبُوکُمْ أَلَا وَ إِنِّی أَنَا مَوْلَاکُمْ..."، طبری عمادالدین، بشارة المصطفی، ص260، کتابخانه حیدریه، نجف، 1383ق.
[5] "کُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ..."، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 26، ص 16، باب 14 نادر فی معرفتهم صلواتاللهعلیهم...، موسّسه الوفاء، بیروت، 1404ق.