لطفا صبرکنید
بازدید
35634
35634
آخرین بروزرسانی:
1393/10/05
کد سایت
fa45300
کد بایگانی
55659
نمایه
دنیا متاع ناچیز و زودگذر
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|دنیا و زینتهای آن
اصطلاحات
دنیا
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
زودگذر بودن دنیا و بیارزشبودن آن، که بارها در قرآن بدان اشاره شده، به چه معنا است؟
پرسش
دنیا متاع زودگذر است یعنی چه؟
پاسخ اجمالی
در ارتباط با بیارزشی و ناچیز بودن دنیا در مقابل آخرت تعابیری؛ مانند دنیا متاع زودگذر و متاع اندک در تعالیم دینی وجود دارد که منظور از این تعابیر همان لذتهای آنی و ناپایدار دنیا در برابر آخرت است.
قرآن کریم در این زمینه دو تعبیر دارد:
1. دنیا متاع زودگذر: «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُون»؛[1] و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده میشوند.
«وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ ...»؛[2] (به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) میسازد آنچنانکه (احساس میکنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقّف نکردند، به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند.
در این آیات اشاره به وضع دردناک مشرکان در قیامت کرده و میگوید به خاطر بیاور آنروز را که خداوند همه آنها را محشور میکند، در حالىکه چنان احساس میکنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبود؛ به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند.
این احساس کم بودن مقدار اقامت در دنیا، یا به دلیل آن است که اصولاً در برابر زندگى جاویدان قیامت به مقدار ساعتى بیش نیست.
یا از آنرو است که این دنیاى ناپایدار چنان با سرعت بر آنها گذشت که گویى بیش از یک ساعت نبود.
و یا اینکه به دلیل عدم استفاده صحیح از عمر خود، چنین میپندارند که همه عمرشان بیش از یک ساعت ارزش نداشت.
بنابر آنچه گفته شد، جمله «یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ» (یکدیگر را میشناسند) اشاره به مقدار درنگ آنها در دنیا است؛ یعنى آنچنان عمر را کوتاه احساس میکنند که گویا تنها به مقدارى بود که دو نفر یکدیگر را ببینند و معارفهاى در میان آنها انجام گردد و از همدیگر جدا شوند.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که منظور احساس کوتاهى زمان دوران برزخ است؛ یعنى آنها در دوران برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو میروند که گذشت سالها و قرون و اعصار را احساس نمیکنند، به طورى که به هنگام رستاخیز فکر میکنند دوران برزخشان که شاید هزاران و یا دهها هزار سال بود، بیش از ساعتى به درازا نکشید؛[3] زیرا کوتاهى زندگى دنیا برایشان روشن شد. آنان میپنداشتند که دنیا سراى باقى است. در حالىکه اگر دنیا را میلیونها سال هم تصور کنید، در برابر جاودانى آخرت هیچ وزن و اعتبارى ندارد. حال چگونه است مدت زندگى چند ده سال آدمیان در برابر ابدیت آخرت: «یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً»؛[4] آنها آهسته با هم گفتوگو میکنند (بعضى میگویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقّف کردید.[5]
لذا دنیا و توقف در آن به قدرى فانى و زودگذر است که انسان به هنگام مرگ و به هنگام قیامت اینطور میپندارد که بیش از یک شب و یک روز، یا بیش از یکى دو ساعت در دنیا مکث ننموده است.
2. دنیا متاع اندک: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ»؛[6] به آنها بگو سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است.
منظور از قلیل و ناچیز در اینجا فناپذیری و از بین رفتن سریع است.
متاع دنیا از بین رفتنی و گذرا است، حتی موارد و چیزهایی را که خداوند از آنها به کثیر یاد کرده، نیز در برابر آخرت اندکاند؛ چرا که دنیا از نظر زمان و مقدار متناهی است؛ به جهت متناهی بودن قوای جسمانی، از جهت تعداد، شدت و قوت و از نظر زمان، اما آخرت اینگونه نیست، حتی نعمتهای اندک آن دنیا در برابر تمام نعمتهای مادی دنیا کثیر است. چنانکه کوچکترین عذابش بزرگتر از تمامی عذابهای دنیا است.[7]
بنابر این، تعابیر این چنینی نسبت به دنیا، آگهى دادن انسان به این نکته است که بهره انسان از دنیا نسبت به آخرت قابل توجه نیست و چیزى به حساب نمیآید.
قرآن کریم در این زمینه دو تعبیر دارد:
1. دنیا متاع زودگذر: «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُون»؛[1] و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده میشوند.
«وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ ...»؛[2] (به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) میسازد آنچنانکه (احساس میکنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقّف نکردند، به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند.
در این آیات اشاره به وضع دردناک مشرکان در قیامت کرده و میگوید به خاطر بیاور آنروز را که خداوند همه آنها را محشور میکند، در حالىکه چنان احساس میکنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبود؛ به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند.
این احساس کم بودن مقدار اقامت در دنیا، یا به دلیل آن است که اصولاً در برابر زندگى جاویدان قیامت به مقدار ساعتى بیش نیست.
یا از آنرو است که این دنیاى ناپایدار چنان با سرعت بر آنها گذشت که گویى بیش از یک ساعت نبود.
و یا اینکه به دلیل عدم استفاده صحیح از عمر خود، چنین میپندارند که همه عمرشان بیش از یک ساعت ارزش نداشت.
بنابر آنچه گفته شد، جمله «یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ» (یکدیگر را میشناسند) اشاره به مقدار درنگ آنها در دنیا است؛ یعنى آنچنان عمر را کوتاه احساس میکنند که گویا تنها به مقدارى بود که دو نفر یکدیگر را ببینند و معارفهاى در میان آنها انجام گردد و از همدیگر جدا شوند.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که منظور احساس کوتاهى زمان دوران برزخ است؛ یعنى آنها در دوران برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو میروند که گذشت سالها و قرون و اعصار را احساس نمیکنند، به طورى که به هنگام رستاخیز فکر میکنند دوران برزخشان که شاید هزاران و یا دهها هزار سال بود، بیش از ساعتى به درازا نکشید؛[3] زیرا کوتاهى زندگى دنیا برایشان روشن شد. آنان میپنداشتند که دنیا سراى باقى است. در حالىکه اگر دنیا را میلیونها سال هم تصور کنید، در برابر جاودانى آخرت هیچ وزن و اعتبارى ندارد. حال چگونه است مدت زندگى چند ده سال آدمیان در برابر ابدیت آخرت: «یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً»؛[4] آنها آهسته با هم گفتوگو میکنند (بعضى میگویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقّف کردید.[5]
لذا دنیا و توقف در آن به قدرى فانى و زودگذر است که انسان به هنگام مرگ و به هنگام قیامت اینطور میپندارد که بیش از یک شب و یک روز، یا بیش از یکى دو ساعت در دنیا مکث ننموده است.
2. دنیا متاع اندک: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ»؛[6] به آنها بگو سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است.
منظور از قلیل و ناچیز در اینجا فناپذیری و از بین رفتن سریع است.
متاع دنیا از بین رفتنی و گذرا است، حتی موارد و چیزهایی را که خداوند از آنها به کثیر یاد کرده، نیز در برابر آخرت اندکاند؛ چرا که دنیا از نظر زمان و مقدار متناهی است؛ به جهت متناهی بودن قوای جسمانی، از جهت تعداد، شدت و قوت و از نظر زمان، اما آخرت اینگونه نیست، حتی نعمتهای اندک آن دنیا در برابر تمام نعمتهای مادی دنیا کثیر است. چنانکه کوچکترین عذابش بزرگتر از تمامی عذابهای دنیا است.[7]
بنابر این، تعابیر این چنینی نسبت به دنیا، آگهى دادن انسان به این نکته است که بهره انسان از دنیا نسبت به آخرت قابل توجه نیست و چیزى به حساب نمیآید.
[1]. روم، 55.
[2]. یونس، 45.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8، ص 302- 303، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[4]. طه، 103.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 210، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. نساء، 77.
[7]. صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، ج 1، ص 348، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1383ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 2، ص 383، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1424ق.
نظرات