لطفا صبرکنید
26248
- اشتراک گذاری
قوانین اسلامی باید به گونه ای طراحی می شد که قابلیت اجرایی را در ارتباطات بین جوامع بشری داشته باشد و از یک سو، موجبات تضعیف حکومت اسلامی را فراهم نساخته و از سوی دیگر، از بی عدالتی، حتی نسبت به دشمنان، جلوگیری کند.
با مطالعه قوانین مرتبط با برده داری در اسلام، آنها را مترقی ترین قانون نسبت به سایر مکاتب خواهیم یافت که در نهایت به پایان برده داری انجامید. با این وجود، عملاً امکان اعطای امتیازات بیشتر به بردگان و کنیزان وجود نداشته و انعطاف بیشتر در برخی از این قوانین، گاه موجب بروز مشکلات دیگری می شد. در عین حال، علی رغم برخی محدودیت های موجود در مقررات برده داری اسلام، قانونی ناعادلانه و غیر انسانی، در آنها مشاهده نمی شود.
با سلام و احترام، موضوعات مطرح شده در پرسشتان را به ترتیب موجود در سؤال، بررسی می نماییم:
1. پاسخ 3337 سایت در ارتباط با برده ماندن فرزندان بردگان، تا حدودی می تواند پاسخ گوی بخش اول پرسشتان، باشد و به طور مختصر باید گفت: بسیاری از قواعد و قوانین اسلامی، باید به گونه ای طراحی می شد که بر اساس ارتباطات جوامع آن زمان، قابلیت اجرایی داشته باشد و تا حدودی، شامل اصولی؛ چون رفتار متقابل، دفاع پیشگیرانه و ... (البته با رعایت ضوابط و شرایط) باشد که این حقوق، امروزه نیز در حقوق بین الملل پذیرفته شده است.
بدیهی است که رفتار بیش از حد دلسوزانه و فاقد قاطعیت در ارتباط با اتباع دشمن، آن هم در زمان جنگ، نتایج مناسبی را برای جامعه اسلامی به دنبال نمی آورده است.
البته، در مقابل، قوانین اسلامی شامل مقرراتی است که رفتار مناسب را، حتی نسبت به دشمنانی که مستقیماً در نبرد شرکت داشته اند، توصیه می کند که تعدیل کننده مقررات به ظاهر سخت گیرانه مورد نظرتان است.
مشابه پرسش شما ممکن است در مسئله جزیه نیز مطرح شود که بخشی از دلایل آن در پاسخ 5034 (سایت: 5583) موجود است.
2. شخصی که بعد از جنگ، سرپرستی یک زن اسیر را بر عهده می گیرد، از یک سو، شرعاً موظف به تأمین زندگی عرفی او بوده و از طرف دیگر، ارتباطاتش را زیر نظر داشته و مسئول عملکردهای او است.
رها کردن بانوان اسیر، بدون سرپرست، دست کم این خطر را به وجود می آورد که آنان، حتی اگر از لحاظ جنسی، مشکلی نداشته باشند، برای تأمین معاش خود و یا به هر دلیل دیگر، آسوده از هر گونه نظارتی، دست به جاسوسی برای دشمن زده و اطلاعات مورد نیاز آنها را تأمین کنند. بر این اساس، دادن قدرت انتخابی به آنان، که یک گزینه اش، زندگی آزادانه و بدون نظارت است، خصوصاً در مراحل اولیه اسارتشان، جامعه اسلامی را با تهدیدات امنیتی مواجه می کند. البته، اسلام راه هایی را برای آزادی آنها در مراحل بعدی پیش بینی کرده است.
3. تحویل زنان بنو قریظه به یهودیان دیگر، با توجه به روابط حاکم بر زندگی اجتماعی آن دوره، از چند نظر قابل توجیه نبود. به عنوان نمونه:
1-3. این موضوع، نوعی تشویق برای آن دسته از یهودیانی بود که این زنان در اختیارشان قرار می گرفت؛ زیرا در فرض موجود در پرسشتان، اگر زنان یهودی بنی قریظه، تحویل جوامع یهودی خارج از مدینه می شدند، در آن جوامع نیز، شهروندی درجه دوم به شمار آمده و تفاوتشان تنها این بود که به جای آن که کنیز مسلمانان باشند، خدمت گذار همکیشان خود می شدند.
در ضمن، باید توجه داشت که یهودیان خارج از مدینه نیز دشمنان بالقوه حکومت تازه تأسیس اسلامی بوده و به توطئه چینی علیه جامعه اسلامی می پرداختند که جنگ خیبر که به مراتب وسیع تر از جنگ بنی قریظه بود، با گروهی از همان یهودیان خارج از مدینه اتفاق افتاد. طبیعی است که هیچ حکومتی، دست به اقدامی نخواهد زد که باعث تقویت روحیه دشمنان خود باشد.
2-3. با چنین اقدامی از جانب مسلمانان نسبت به بانوان اسیر بنی قریظه، خیال دیگر جوامع یهودی از بابت زنان و فرزندانشان آسوده شده و انگیزه های نبرد با مسلمانان در آنها تقویت می شد و چه بسا قبل از هر نبردی، با همکیشان خود در این ارتباط وارد مذاکره شده و برگ برنده را در این زمینه، از دست مسلمانان می ربودند.
در پایان این بخش، به این نکته نیز توجه فرمایید که گرچه امکان داشت، رگه هایی از خشونت زمان جاهلیت، در میان اعراب تازه مسلمان نیز وجود داشته باشد، اما نظارت پیامبر اکرم (ص) و اعلام مقررات انسان دوستانه از جانب ایشان، مانع سوء استفاده و بد رفتاری نسبت به کنیزان شده، در ضمن، حق شکایت و مراجعه به قضات نیز برای کنیزانی که احیانا مورد بد رفتاری قرار می گرفتند، محفوظ بود. حقی که بعید است در دیگر جوامع آن روز، مورد پذیرش قرار گرفته باشد و به همین دلیل، باقی ماندن آنان در اسارت مسلمانان، بهتر از تحویلشان به دیگر یهودیان ارزیابی می شد.
4. در ارتباط با بخش چهارم پرسشتان، ابتدا این نکته را از یاد نبرید که به بردگی گرفته شدن و در بردگی ماندن لزوماً مجازات نبود، تا در صدد یافتن جرمی باشیم که توجیه گر چنین مجازاتی باشد، بلکه این موضوع، واقعیتی اجتماعی بود که در تمام جوامع با شدت و ضعف، مورد پذیرش بوده و حتی گاهی بدون جنگ و نبرد و از راه تجارت اتفاق می افتاده است. در ضمن نمی توان جامعه ای را یافت که در آن، حقوق و امتیازاتی بیش از آنچه در اسلام برای بردگان در نظر گرفته شده بود، مشاهده کرد. با در نظر داشتن این مقدمه، باید گفت که اعطای قدرت انتخاب به زنان اسیر از یک سو و لزوم بی سرپرست نماندن هیچ کدام آنها از سوی دیگر، ممکن بود مشکلاتی جدید را ایجاد کند، بدین ترتیب که اگر به عنوان نمونه، بخش وسیعی از این زنان اسیر، فردی ثروتمند یا جوانی خوش سیما را به عنوان سرپرست خود انتخاب می کردند!، آیا احترام به انتخاب آنان امکان پذیر بوده و آیا مواردی از این دست، موجب بروز مشکلاتی در جامعه اسلامی نمی شد؟ چنین موانعی، موجب آن شد تا انتخاب سرپرست این بانوان، نه بر عهده خود آنان و نه بر عهده شهروندان مسلمان باشد، بلکه حکومت اسلامی، با رعایت مصالح و موقعیت های اجتماعی، مقام ذی صلاحیت برای چنین انتخابی در نظر گرفته می شد.
در پایان این بخش از پاسخ، بیان چند نکته ضروری است:
اول. مجاز بودن روابط جنسی با کنیزان، لزوماً ناشی از ازدواج نبوده، بلکه مالکیت بر یک کنیز، به تنهایی و در صورت فقدان موانع، مجوزی برای برقراری روابط مشروع جنسی تلقی می شده است.
دوم. استفاده از نیروی کار اسیران در جوامع اسلامی نیز بدون قید و شرط نبوده و سرپرستان آنها، باید آموزه های اسلامی را در این زمینه رعایت نموده و از هرگونه رفتار غیر اخلاقی نسبت به آنها خودداری می ورزیدند.
سوم. انسان ها گاه بدون اختیار خود دچار مشکلاتی؛ چون فقر، مرض، ترس از دشمن، از دست دادن بستگان و ... می شوند و تمام اینها آزمایش هایی است که خداوند برای آنها در نظر گرفته است. [1]
اسارت ناخواسته نیز برای افرادی که نقشی در جنگ نداشته اند، می تواند آزمایشی برای آنها بوده و در نهایت، اگر در مسیر حق وارد شوند، منجر به افزایش محبوبیتشان نزد پروردگار شود.
البته، این موضوع به معنای توجیه ایجاد مشکل برای دیگران نیست، اما اگر در روابط اجتماعی، گریزی از آن نباشد، می توان با صبر در مقابل مشکلات، دشواری ها را تبدیل به فرصت ها نمود.
برای آگاهی بیشتر، نک:
نمایه: حلیت زنان اسیر، سؤال 1076 (سایت: 2541) .
نمایه: ازدواج با زنان اسیر، سؤال 4981 (سایت: 5298) .
نمایه: ازدواج با زنان اسیر و عزل نطفه، سؤال 7734 (سایت: 8167) .
[1] بقره، 155؛ "وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین"..