لطفا صبرکنید
46599
- اشتراک گذاری
قرض الحسنه و صدقه هردو از سنت های اسلامی هستند که در آموزه های دینی فراوان به آنها توصیه شده است. در این مقال فرصت پرداختن به اهمیت و جایگاه و آثار و برکات آنها به صورت مبسوط نیست، لاجرم در این جا به اختصار به برخی از ویژگی ها و امتیازات قرض الحسنه و تفاوت آن با صدقه اشاره می کنیم، تا ضمن پاسخ به پرسش فوق، فضیلت و برتری قرض نسبت به صدقه روشن شود. گفتنی است که این برتری به شرایط نیز بستگی دارد، ممکن است در شرایطی با توجه به وضعیت افراد صدقه اولویت داشته باشد.
مقدمه
قرض الحسنه و صدقه هردو از سنت های اسلامی هستند که در آموزه های دینی فراوان به آنها توصیه شده است. در این مقال فرصت پرداختن به اهمیت و جایگاه و آثار و برکات آنها به صورت مبسوط نیست، لاجرم در این جا به اختصار به برخی از ویژگی ها و امتیازات قرض الحسنه و تفاوت آن با صدقه اشاره می کنیم، تا ضمن پاسخ به پرسش فوق، فضیلت و برتری قرض نسبت به صدقه روشن شود. گفتنی است که این برتری به شرایط نیز بستگی دارد، ممکن است در شرایطی با توجه به وضعیت افراد صدقه اولویت داشته باشد.
اهمیت و جایگاه قرض الحسنه
یکی از کارهای خداپسندانه ای که می توان با آن، گره ای از کار فرو بسته انسانی گشود، دلی را شاد کرد و اسباب خرسندی خداوند را به فراهم نمود، قرض دادن است. اهتمام بدین مهم به گونه ای است که خداوند، وام دادن به غیر را قرض دادن به خود به حساب آورده است، چنان که میفرماید:
"مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَـَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْصُـطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ"؛[1] کیست که به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟ خدا تنگدستى دهد و توانگرى بخشد و شما به سوى او باز گردانده مىشوید.
"... وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً ..."؛[2] ... و به خدا قرض نیکو دهید ... .
اگر چه منظور از "قرض الحسنه" در آیات مذکور، قرض به معنای مصطلح آن نیست، بلکه معنای عام آن مراد است و شامل وام دادن، انفاق کردن، صدقه و... به برادران دینی است، که قرض الحسنه یکی از مصادیق آن است، اما در روایات منظور از قرض، همین قرض عرفی است و بدان تصریح شده است.
برخی از مفسران برای این که قرض عنوان حسنه پیدا کند، شرایطی را برای آن بیان کردهاند؛ نظیر:
1. قرض باید از مال حلال و سالم باشد.
2. بیمنت، بیریا و همراه با عشق و ایثار پرداخت شود.
3. برای مصارفِ ضروری باشد.
4. قرض دهنده، خداوند متعال را بر این توفیق شکرگزار باشد و... .[3]
قرض الحسنه در روایات
قرض دادن به برادران دینى براى کسانى که توان مالى دارند، سنت اسلامى است و خوددارى از آن عملى ناپسند و مورد نکوهش است.
پیامبر اسلام (ص) در نکوهش کسانی که توان مالی دارند، اما از قرض دادن خوددارى می کنند فرمود: "کسى که برادر مسلمان و نیازمندش براى قرض گرفتن به او روى بیاورد و او با این که توانایى دارد، خواسته وى را تأمین نکند، خداوند از بهشت محرومش مىسازد".[4]
رسول خدا در جایی دیگر فرمودند: «کسی که به برادر مسلمان خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده به اندازه کوه های احد، رضوان و سینا پاداش خواهد داشت و اگر برای وصول طلب خود با بدهکار مدارا کند، از پل صراط همانند برق جهنده، بدون حساب و عذاب عبور خواهد کرد".[5]
امام صادق (ع) نیز در این باره می فرماید: "قرض دادن را از صدقه بیشتر دوست می دارم. حضرتش می فرمود: کسی که قرض دهد و برایش مدت معین نماید و شخص مقروض در وقت معین آن را نپردازد، اجر و پاداش هر روز تأخیر مانند پاداش یک دینار صدقه در هر روز است".[6]
همچنین امام صادق (ع) می فرماید: "قرض و عاریه دادن و پذیرایى از میهمان از سنّت های اسلامى است".[7]
بنابر این، در روایاتی که از معصومان (ع) به ما رسیده قرض دادن، کار بسیار مثبتی ارزیابی شده است، هر چند که از قرض گرفتن ـ حتی الامکان ـ منع شده است.
البته، گفتنی است در روایات، قرض گرفتن بدون نیاز عملى نکوهیده تلقّى شده و از آن نهى شده است. براساساین روایات، انسان باید در شرایطى روى به قرض آورد که ناچار و درمانده باشد؛ چون مدیونکردن خود جز تحمّل مسئولیّت و زیر بار حقوق دیگرى رفتن و اغتشاش فکرى و دغدغه روحى و غم و غصّه چیزى دیگر در پى نخواهد داشت؛ از این رو، از امام على (ع) نقل شده است که رسول خدا (ص) پیوسته این دعا را مىخوانده است: "اَللَّهُمّاِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ غَلَبةِ الدَّیْن"؛[8] خدایا از زیادى بدهى به تو پناه مىبرم.
از امام کاظم(ع) نقل شده است: "مَن طَلَبَ الرِّزْقَ مِنْ حِلِّه فَغُلِبَ فَلْیَسْتَقْرِضْ عَلَى اللَّهِ عَزَوَجَلَّ وَ عَلى رَسُولِهِ"؛[9] کسى که براى کسب روزى از راه حلال تلاش کند، اما کمبود مالى بر او چیره گردد و راه بهجایى نبرد، پس برعهده خداوند عزّوجلّ و رسولش قرض بگیرد.
از مجموع روایات مربوط به قرضالحسنه استفاده مىشود که یکى ازحکمت هاى مهم تشریع این سنّت اسلامى رفع نیاز ضرورى نیازمندان جامعه است، نه تولید و تجارت و تکاثر ثروت. انسان در شرایطى باید به قرض روى آورد که امور جارى روزمرّهاش دچار اختلال شده باشد و با قرض بخواهد آن را سامان دهد.
قرض الحسنه و فرق آن با صدقه
از آن جا که اسلام مخالف هرگونه گداپروری است، و پیامبرش بر دست کارگری که با کد یمین و عرق جبین به تأمین معیشت خویش می پردازد، بوسه می زند[10] و با مرور روایاتی که درباره قرض و صدقه آمده است، برتری قرض بر صدقه کاملاً آشکار می شود. در این فرصت چند نمونه از این روایات را بیان می کنیم.
رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: "شبى که به معراج برده شدم، این نوشته را بر در بهشت دیدم: "اَلصَّدَقَةُ بِعَشْرِ اَمْثالِها وَالْقَرْضُبِثَمانِیَةَ عَشَر"؛[11] صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض الحسنه هیجده برابر.
حضرتش همچنین فرمود: "اگر هزار درهم را دو بار قرض دهم بیشتر دوست دارم تا این که آن را یک بار تصدق دهم".[12]
امام صادق (ع) فرمود: "اگر مالی را قرض دهم پیش من محبوب تر است تا همانند آن را صله دهم".[13]
بنابر این طبق این احادیث، قرض الحسنه، نسبت به صدقه، از جایگاه بالاتری برخوردار است. بعضی از جهتهای امتیاز آن می تواند چنین باشد:
1. در قرض الحسنه، مال به دست کسی میرسد که به آن نیاز دارد؛ چراکه انسان بی نیاز قرض نمیگیرد، برخلاف صدقه که ممکن است به دست انسان بی نیاز بیفتد. امام صادق (ع) در این باره میفرماید: "پاداش قرض از این رو از پاداش صدقه بیشتر است که قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمیگیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با این که نیاز ندارد، صدقه میگیرد".[14]
2. در قرض الحسنه، عزّت نفس قرض گیرنده از بین نمیرود، ولی صدقه گیرنده، با گرفتن صدقه، به گونهای رفته رفته، عزت نفس خود را از دست میدهد و نفس او به پستی میگراید.
3. قرض الحسنه، سبب میشود که شخص قرض گیرنده به تلاش و فعالیت وادار شود تا بتواند قرض خود را ادا کند، که این خود باعث رونق اقتصادی و شکوفایی خلاقیتها و استعدادها میشود، ولی در صدقه گیرنده ـ از آن جا که انگیزهای برای رد مال ندارد ـ چنین تلاشی مشاهده نمیشود.
4. در قرض الحسنه، انسان مالی را که به دیگری میدهد، دوباره، پس از مدتی پس میگیرد و بر قرض گیرنده نیز واجب است در وقت معین مال قرض گرفته شده را به صاحبش برگرداند، ولی در صدقه چنین نیست، یعنی چیزی که صدقه داده شد، چنین نیست که دوباره به دست صاحبش برگردد، بلکه چون این مال بخشش بدون عوض است، بر صدقه گیرنده نیز لازم نیست صدقه را برگرداند و یا در عوض آن کاری انجام دهد.
5. در ثواب نیز این دو با هم تفاوت دارند؛ زیرا ثواب صدقه نزد خداوند متعال ده برابر، ولی پاداش قرض الحسنه هجده برابر است. در روایتی از امام صادق چنین میخوانیم:"بر در بهشت نوشته شده است که پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرض دادن، هجده برابر است".[15]
البته این موارد و موارد دیگر، تنها امتیاز قرض الحسنه را در شرایط مساوی اثبات میکند و گرنه گاهی اوقات، رفع معضلات اجتماعی، در انفاق و صدقات منحصر بوده و نمی توان تنها با قرض گره از کار درماندگان گشود که در این صورت صدقه اولویت خواهد داشت.
نتیجه: طبق آموزه های دینی، اعم از آیات قرآن و روایات، در بیشتر موارد قرض الحسنه در مقایسه با برخى دیگر از انفاق هاى مالى؛ نظیر صدقه فضیلت و برترى دارد.
[1] بقره، 245.
[2] مزمل، 20.
[3] ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 390، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 483 ـ 484، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383ش.
[4] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 16، ص 389، مؤسسة آل البیت، قم، 1409ق، "مَنِ احْتاجَ اِلَیْهِ اَخُوهُ الْمُسْلِمُ فى قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْه فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ ریحَ الْجَنَّةِ".
[5] شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقابها، ص 414، یک جلد، انتشارات شریف رضى، قم، 1364ش.
[6] وسائلالشیعة، ج 18، ص 330،"مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ … قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهِ وَ کَانَ یَقُولُ مَنْ أَقْرَضَ قَرْضاً وَ ضَرَبَ لَهُ أَجَلًا فَلَمْ یُؤْتَ بِهِ عِنْدَ ذَلِکَ الْأَجَلِ کَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ فِی کُلِّ یَوْمٍ یَتَأَخَّرُ عَنْ ذَلِکَ الْأَجَلِ بِمِثْلِ صَدَقَةِ دِینَارٍ وَاحِدٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ".
[7] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 395، موسسه آل البیت، قم، 1408ق، "اَلْقَرْضُ وَالْعارِیَةُ وَ قِرَى الضَّیْفِ مِنَ السُّنَّةِ".
[8] مستدرک الوسائل، ج 13، ص 387،
[9] وسائل الشیعة، ج 18، ص 321.
[10] اسد الغابه، ج 2، 72.
[11] همان، ج 16، ص 318،
[12] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 103، ص 139، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[13] همان.
[14] وسائل الشیعة، ج 16، ص 318؛ کلینی، کافی، ج 4، ص 411، باب الصدقة علی القرابة، نشر مؤسسة آل البیت.
[15] همان.