لطفا صبرکنید
25286
- اشتراک گذاری
مفسران و عالمانی که در باب "جامعیت قرآن" بحث کرده و می کنند، در این مسئله اختلاف نظر دارند که آیا قرآن به تمام جزئیات مسائل و علوم جدید پرداخته، یا در این باره ساکت است؟
برخی برآن اند که قرآن – مانند یک دائرة المعارف علمی - در بردارنده و جامع تمام جزئیات مسائل علمی است.
گروهی در مقابل این نظریه معتقدند که قرآن کریم هیچ اشاره ای به مسائل و علوم تجربی و جدید ندارد.
گروه سوم بین این دو نظریه جمع کرده و نظریه ای معتدل ارائه کرده اند و می گویند: در حقیقت قرآن کتاب هدایت و ارشاد است و یک کتاب علمی تخصصی در شیمی، یا فیزیک یا علم نجوم نیست.
اگر در قرآن اشاره ای به مسائل علمی شده از باب تمثیل است برای هدفی که قرآن کریم به دنبال آن است. مانند آیه 125 سوره انعام: "آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ مىکند که گویا مىخواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمىآورند قرار مىدهد"!
قبل از پاسخ دادن به پرسش، ضروری است از باب مقدمه به مسئله مهمی اشاره شود و آن این است:
مفسران و کسانی که در باب "جامعیت قرآن" بحث کرده و می کنند، در این مسئله اختلاف نظر دارند که آیا قرآن به تمام جزئیات مسائل و علوم جدید پرداخته، یا در این باره ساکت است؟
برخی برآن اند که قرآن در بردارنده و جامع تمام جزئیات مسائل علمی است.
گروهی در مقابل این نظریه معتقدند که قرآن کریم هیچ اشاره ای به مسائل و علوم تجربی و جدید ندارد.
گروه سوم بین این دو نظریه جمع کرده و نظریه ای معتدل ارائه کرده اند و می گویند: در حقیقت قرآن کتاب هدایت و ارشاد است و یک کتاب علمی تخصصی در شیمی، یا فیزیک یا علم نجوم نیست.
اگر در قرآن اشاره ای به مسائل علمی شده از باب تمثیل است برای هدفی که قرآن کریم به دنبال آن است.
با این مقدمه می پردازیم به اصل سؤال. قرآن می فرماید: "آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ مىکند که گویا مىخواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمىآورند قرار مىدهد"![1]
برخی از مفسران در تفسیر این آیه مطالبی بیان کرده اند که شایسته است به آنها اشاره شود:
1. مراد از "صدر" همان بسط و پرورش روح و بلندی فکر و گسترش افق عقل بشری است؛ چرا که پذیرش حق ملازم چشم پوشی و گذشت از بسیاری از مصالح شخصی است و این چیزی است که کسی قادر به انجام آن نیست، مگر صاحبان روح های پاک و سلیم و اربابان افکار باز و روشن.
2. "حرج" به معنای ضیق وتنگی است و این صفت مخالفان، معاندان و انسان های بی ایمان است. چنین انسان هایی افکارشان پست و کوتاه، روح و روانشان بسیار کوچک و ضعیف است و در زندگی در هیچ چیزی صاحب گذشت نیستند!
3. معجزه علمی قرآن: تشبیه چنین انسان هایی به کسی که قصد صعود به آسمان را دارد، از آن جهت است که صعود به آسمان جداً سخت و مشکل است. همچنین است پذیرش حق نزد چنین افرادی.
ما در کلام روزمره خود چنین مثال هایی داریم. هنگامی که می خواهیم بگوییم رسیدن به فلان کار یا فلان چیز سخت است، می گوییم: پرواز به آسمان راحت و آسان تر از این است که به فلان چیز برسی! البته، در گذشته نه چندان دور پرواز به سوی آسمان و کشف سیارات فضایی، تصوری بیش نبود، اما امروز به رغم دست یافتن بشر به چنین پیشرفت هایی، ولی سختی و مشکلات آن همچنان باقی است. فراوان در دستگاه ها، ایستگاه و وسایل پرواز انسان به سوی آسمان ها اشکالاتی ایجاد می شود و اختلالاتی به وجود می آید! معنای لطیف تری که برای تکمیل بحث به نظر می رسد، این است که امروزه از نظر علمی ثابت شده است که هوای اطراف زمین به شکلی است که تنفس برای انسان راحت است، ولی هر چه انسان از سطح زمین فاصله بگیرد، اکسیژن هوا کمتر می شود، به گونه ای که اگر انسان چند کیلومتر از زمین فاصله بگیرد به جهت کمبود هوا، تنفس برای انسان مشکل می گردد و هر چه بیشتر فاصله بگیرد، این تنفس سخت تر می شود به نحوی که منجر به بیهوشی و مرگ می شود، (مگر اینکه کپسول اکسیژن با خود داشته باشد). بیان این تشبیه در دنیای گذشته و قبل از این که این حقیقت علمی ثابت شود، از معجزات قرآنی قلم داد می شد.[2]
صاحب تفسیر مراغی در تفسیر این آیه می گوید: منظور آیه این است کسی که فطرت پاکش به سبب شرک فاسد شد و روح و جانش به سبب گناهان پست و خوار شد، در قلب و سینه اش نوعی تنگی و فشار احساس می کند، هنگامی از او خواسته شود، در دلایل توحید و نگاه و در آسمان ها و نفس خویش تفکر و تأمل کند. به خاطر آنچه را که از باطل؛ مانند تقلیدی های کورکورانه و تکبر ورزی و... قلبش را پوشاند و به خاطر ضعف و سستی اراده اش - در ترک آنچه را که از باطل و مسیر انحراف در آن بوده، - اجابت دعوت کنندگان به دین حق بر او سنگین می آید، داستان این انسان مانند کسی است که در آسمان پرواز می کند و دچار تنگی شدید تنفسی می شود. این شخص هر چه بیشتر به آسمان صعود کند، کمبود هوا و تنگی نفس را بیشتر احساس می کند. تا جایی که به جهت ایجاد اختلال در هوا و اکسیژن راهی برای زنده ماندن ندارد. اگر در این جا بماند به خاطر خفگی خواهد مرد. خلاصه این که خداوند در این آیه مثال زد و تشبیه به ضیق نفس معنوی کرد، کسی را که را که به سوی حق دعوت می شود، در حالی که او به سوی باطل می رود و به باطل انس و الفت گرفته است، به کسی که به سبب صعود کردن به بالای جو، تنگی نفس احساس می کند، تا جایی که مشرف به نابودی و مرگ می شود. این شخص (کسی که به بالای جو پرواز کرده) اگر برای خود اکسیژن هوا تدارک نبینند و یا از بالای جو به سمت پایین که دارای هوا است نیاید، سرانجام محکوم به مرگ و نابودی است. پاک و منزه است خدایی که، در کتابش قرآن کریم به مسئله ای اشاره کرده که بشر به اسرارش دست نیافت، مگر بعد از 1400 سال، با پیش رفت علم فضایی، اکنون دانشمندان به سبب رفتن به فضا و با تجربه، به آنچه رسیدند که 1400 سال پیش قرآن کریم آن را بیان کرده است. و این دلیلی است بر صحت آنچه را که در علم طبیعی ثابت شده، از اختلاف فشار جوی در طبقات مختلف هوا، و امروز به وسیله علم ثابت گشته که در طبقات بالای جو هوا کمتر از طبقات پایین است. هر چه انسان بیشتر به سمت آسمان بالا رود احساس می کند که به هوای بیشتری نیاز دارد و به جهت کمبود هوا و اکسیژن، احساس تنگی نفس می کند، تا جایی که برای سیر در فضا احساس نیاز به کپسول های مجهز به هوا پیدا می کند. عالمان و مفسران در گذشته نتوانستند، تفسیر واضح و روشنی از این آیات داشته باشند؛ چرا که برای آنان راهی به اسرار این آیات وجود نداشت. ولی امروزه با کشفیات علوم جدید و پیش رفت علوم، این امکان برای مفسران فراهم شد، که مقصود از این گونه آیات را بیایند. از این رو قول کسانی که می گویند علم و دین ... نه دشمن یکدیگر حرف درستی است. بنابراین، هر چه علم بیشتر پیش رفت کند مسائل بیشتری که در گذشته برای عالمان و مفسران مخفی بود، کشف خواهد شد.[3]
در بعضی از کتاب های غربی ها آمده است که این تعبیر قرآن (یصعد فی السماء) بیانگر اعجاز قرآن است، چراکه حالت تنگی نفس و خفگی که انسان در اثر کمبود اکسیژن در فضا احساس می کند، در زمان پیامبر کشف نشده بود؛ برای این که انسان به تجربه این مسئله و این حقیقت علمی را دریافت نکرده بود.
این حقیقتی است که در عصر نبی (ص) اتفاق نیفتاده بود و انسان به فضا پرواز نکرده بود، تا این موضوع را لمس کند، بلندترین ارتفاعی که انسان در عصر پیامبر (ص) و سال ها پس از آن به آن جا پا گذاشته، ارتفاعات کوه ها بود، که انسان کمبود هوا و اکسیژن را در آن جا احساس نکرد، برای این که ارتفاعات کوه ها به آن حدی نیست که انسان در آن جا احساس کمبود هوا و در نتیجه خفگی و مشکل تنفسی پیدا کند.
دانشمندان مغرب زمین در کتاب هایشان، درباره مشکل تنفسی انسان در فضا می گویند:
هوا اطراف زمین را پوشانده، وجود هوا در اطراف زمین برای تنفس انسان است. اما اگر انسان از زمین فاصله بگیرد و به سمت فضا پرواز کند، لطافت و اکسیژن هوا کم می شود، به گونه ای که هر چه فاصله اش از زمین بیشتر شود، اگر کپسول اکسیژن به همراه نداشته باشد، تنفس برایش سخت و سخت تر می شود، در نتیجه دچار بیهوشی و مرگ می شود.[4]