لطفا صبرکنید
70645
- اشتراک گذاری
اخباریه؛ اخباریه همان اصحاب حدیث هستند، که در شیعه آنها را اخبارى می نامند. این گروه اجتهاد را باطل می دانند و فقط از اخبار (روایات، احادیث) تبعیت می کنند. اصولیه؛ در مقابل اخباریون، گروه بسیارى از فقهای اسلام قرار دارند که آنان را اصولى می نامند. اینان معتقدند که در استنباط احکام شرعى اسلام به استناد ادله تفصیلى از قرآن، سنت، عقل و اجماع می توان عمل کرد. آنها از علم اصول فقه نیز استفاده می کنند و از قواعد آن؛ نظیر اصل برائت و استصحاب و تخییر است، بهره می برند.
برخی از اختلاف نظر اصولیون با اخباری ها به این گونه است که اصولیون قائل به اجتهاد هستند و کسی که مجتهد نیست، باید از کسی که مجتهد است و کارشناس است تبعیت و اصطلاحا تقلید کند، ولی اخباریون از اجتهاد و تقلید از مجتهد، منع می کنند. اصولیون تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز و روا نمی شمارند، ولی اخباریون می گویند: مرگ و حیات در رجوع به متخصص و مرجع تقلید تغییری ایجاد نمی کند. اخباریون چنین گمان کرده اند که کتب اربعه شیعه همه صحیح هستند؛ چون کسانی که این اخبار را جمع کرده اند اخبار صحیح را جمع و غیر صحیح را حذف کرده اند، ولی اصولیون در این مسائل با آنان مخالف اند، و... .
اخباری ها و اصولی ها دو گروه از شیعه اثنا عشرى هستند که در فهم احکام شرعی دارای دو سبک و روش متفاوت می باشند.
1. اخباریه؛ اخباریه که همان اصحاب حدیث هستند، در شیعه آنها را اخبارى می نامند. این گروه اجتهاد را باطل می دانند و فقط از اخبار (روایات، احادیث) تبعیت می کنند. نخستین کسى که گویا باعث این جدائى گردید، ملا محمد امین بن محمد شریف استرآبادى (م 1033 ق) است. وى گویا مؤسس این فرقه در میان شیعیان متأخر است و نخستین کسى است که راه و باب ملامت بر روى مجتهدان شیعه گشوده است. وى در کتاب فوائد المدنیه سخت به مجتهدان شیعه تاخته و آنها را مورد سرزنش قرار داده و متهم به تخریب و تضییع دین حق ساخته است. او معتقد است که اجتهاد فعلى علماى شیعه بر اساس اجتهاد علماى قدیم شیعه نیست. وی می گوید قرآن داراى آیات محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ است و استخراج احکام از آن به سادگى میسر نیست، از این رو، وى معتقد است که باید به اخبار مراجعه نمود. او می گفت از آن جا که اجتهاد بر پایه ظن و گمان استوار است باطل است، ولى اخبار چون از طریق ائمه آمده اند دلیل قطعى هستند و نمی توان به ظنیات در مقابل قطعیات گردند نهاد.
2. اصولیه؛ در مقابل اخباریون گروه بسیارى از فقهای اسلام قرار دارند که آنان را اصولى می نامند. اینان معتقدند که در استنباط احکام شرعى اسلام به استناد ادله تفصیلى از قرآن، سنت، عقل و اجماع می توان عمل کرد. آنها از علم اصول فقه نیز استفاده می کنند و از قواعد آن که اصل برائت و استصحاب و عمل به ظن و تمیز بین اخبار است بهره می برند. اینان اجتهاد را واجب کفایى می دانند، و در صورت انحصار واجد صلاحیت، واجب عینى می شمارند.[1]
عمده اختلاف این دو گروه را می توان فقط در منهج علمی و روش و طریقه وصول به حکم شرعی دانست، و در این روش می توان گفت در مسائل زیر اختلاف مشرب و طریق دارند:
1. اجتهاد و تقلید: اصولیون قائل به اجتهاد هستند و کسی که مجتهد نیست، باید از کسی که مجتهد است و کارشناس است تبعیت و اصطلاحا تقلید کند، ولی اخباریون از اجتهاد و تقلید از مجتهد، منع می کنند.
2. تقلید ابتدایی: اصولیون تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز و روا نمی شمارند، ولی اخباریون می گویند: مرگ و حیات در رجوع به متخصص و مرجع تقلید تغییری ایجاد نمی کند.
3. اخباریون چنین گمان کرده اند که کتب اربعه شیعه همه صحیح هستند. چون کسانی که این اخبار را جمع کرده اند اخبار صحیح را جمع و غیر صحیح را حذف کرده اند. و آنان تقسیم چهار گانه احادیث به (صحیح- حسن- موثق- ضعیف) را قبول ندارند، ولی اصولیون در این مسائل با آنان مخالف اند.
4. اصولیون اموری؛ مانند قبح تکلیف بمالایطاق (تکلیف کردن فوق طاقت قبیح است)، قبح عقاب بلابیان (عقوبت کردن بدون بیان و نشان دادن راه)، قبیح است و ... را قبول دارند، اما اخباریون این امور عقلی را قبول ندارند و نمی پذیرند.
5. حجیت ظواهر القرآن: اخباریون می گویند ما نمی توانیم به ظاهر قرآن عمل کنیم، مگر آن که از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد، ولی اصولیون ظواهر قرآن را در جایی که اخبار هم نباشد حجت می دانند.[2]مدت دو قرن بین علماى اصولى و اخبارى اختلاف عمیق وجود داشت و اخباری ها بر اصولی ها غالب شده بودند، تا این که آقا محمد باقر وحید بهبهانى (م 1208 ق) بساط آنها را برچید و از زمان او مجتهدان بر اخباری ها غلبه یافتند و امروزه اخباری ها بسیار در اقلیت اند.[3]