لطفا صبرکنید
12734
- اشتراک گذاری
در مورد تطبیق علوم روحی جدید بر اعتقادات دینی و مذهبیT نه می توان گفت که همه آنها بر خلاف عقاید دینی است، و نه می توان مدعی شد که یک مکتب علمی مطلقی است که احتمال خطا و انحراف در آن وجود ندارد.
در مورد تطبیق علوم روحی جدید بر اعتقادات دینی و مذهبی نمی توان به طور قطعی پاسخ گو بود؛ چرا که هم علوم روحی دارای مراتب و گرایش های مختلفی است و هم علوم اسلامی گرایش ها و تخصص های گسترده ای را شامل می شود. بنابراین نمی توان مدعی شد که مکتب واحدی به نام علوم روحی در اختیار داریم که مطالبی واحد و غیر قابل تغییری را مطرح کرده باشند، (مگر در برخی امور بنیادی)، بلکه خود علوم روحی برخاسته از برخی گرایش های شبه عرفانی بوده و به تدریج در علوم تجربی و علوم مربوط به روان شناسی و فرا روان شناسی هم مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بنابراین نه می توان گفت که همه آنها بر خلاف عقاید دینی است، و نه می توان مدعی شد که یک مکتب علمی مطلقی است که احتمال خطا و انحراف در آن نباشد. از طرفی کتاب های زیادی تحت این عناوین تألیف شده است که محدوده خاصی را شامل نبوده و هرفردی بر اساس تجربیات و نظریات شخصی خود مطالبی را مطرح نموده و همه مؤلفان هم در سطح واحدی نبوده اند، ولی اگر بخواهیم به طور موضوعی و مشخص بحث کنیم هر یک از مباحث مطرح شده در علوم روحی را می توان از دیدگاه علوم اسلامی بررسی کرد.
ما در این جا، صرفاً به طور مختصر و اجمالی اشاره به مباحثی که در سؤال مطرح شده است، خواهیم داشت و برخی دیدگاه های پذیرفته شده در علوم اسلامی را در رابطه با آن مطرح خواهیم کرد.
1. امکان تجسد ارواح: روح مجرد انسانی دارای قالبی لطیف بوده، به اذن و اراده خدا در مواردی خاص ممکن است برای برخی از افراد قابل دیدن باشد، ولی مشاهده ظاهری یا تجسد ظاهری که قابل رویت با چشم مادی باشد، اساساً بر خلاف طبیعت قالب مثالی روح بوده و نیازمند شرایط خاص، یا قدرت خاصی در روح است.
از این روی قالب مثالی به دلیل لطافت و تجرد برزخی که دارد، با ابزارهای مادی قابل دیدن نیست، با این حال آثار مادی که برجای می گذارد، ممکن است تحت شرایطی خاص قابل ثبت باشد.
2. امکان تصرف ارواح در جهان: مداخله ارواح در جهان مادی امری خارج از عادت بوده، ولی ذاتاً این استعداد برای روح –به دلیل احاطه ای که می تواند بر عالم اجسام داشته باشد- مقدور است.
3. مکان مثالی: بحث عالم مثال در فلسفه و عرفان اسلامی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده. این عالم دارای مکانی مثالی و ماده ای لطیف است. البته اصطلاح ماده بنابر تعریف فلسفی رایج، در مورد عالم مثال کمتر بکار رفته است.
فی الجمله عالم مثال، عالمی حقیقی و به مراتب شدیدتر و موجود تر از عالم مادی (ماده عناصر دنیوی) است که جایگاه حیات برزخی محسوب می شود.
4. احضار ارواح به عنوان یک عملیات روحی و نیاز به ماده لطیف(اکتوپلاسم): هم اصل جواز و پسندیده بودن این عمل و هم در روش هایی که برای این هدف انجام می گیرد (نیاز به اکتوپلاسم ...) جای تردید وجود داشته و این موضوع صرفاً پدیده ای مربوط به علوم روحی است و در عرفان اسلامی مد نظر نیست. با این وجود، ارتباط با ارواح بدون این که به عنوان یک هدف مطرح باشد، گاهی به خودی خود برای عرفا و سالکان مقدور بوده و محقق شده است.
5. ارواح مؤمنین ادیان در برزخ: ارواح مردگانی که از ادیان مختلف بوده و در مشاهدات روحی در آسایش دیده شده اند – البته اگر این مشاهدات مستند به کشف یقینی باشند- به هر دلیلی در پیشگاه عدل و حکمت و اراده الاهی استحقاق عذاب را نداشته اند. البته اصل مسلم در این مقام که همه فروع باید به آن رجوع داده شود، همان آیه قرآنی است که: دین در پیشگاه خداوند، اسلام است. [1]
از طرفی، این که خداوند - با توجه به علمی که نسبت به باطن انسان ها دارد- با گروه هایی که در بی خبری نسبت به مراتب معرفت حقیقی دین و خداوند بوده اند، چه معامله ای خواهد داشت! دقیقاً برای ما معلوم نیست. ضمن این که براساس دیدگاه اسلام در مورد عالم برزخ مردم به سه دسته تقسیم می شوند:
گروه اول کسانی هستند که در شرارت و بدی در حد اعلا بوده و از روی عمد با حجت های الاهی مخالف کرده و نسبت به آنها ظلم کرده اند. این گروه بعد از مردن در جهان برزخ وارد جهنم برزخی خواهند شد و مورد عذاب قرار خواهند گرفت. گروه دوم انسان های صالح و مؤمن و خداشناسی هستند که در اوج خوبی بوده و بعد از مرگ وارد بهشت خواهند شد. اما گروه سوم استحقاق هیچ یک از دو مورد قبلی را نداشته و تا روز قیامت در انتظار خواهند بود. [2] و اکثر ارواحی هم که به فرض، احضار می شوند از همین دسته می توانند باشند، مگر در مواردی نادر که باید خود ارتباط برقرار کننده هم در سطح دینی و معنوی و ایمانی بالایی بوده باشد و می دانیم که چنین شخصی هیچ گاه این ارتباط را تبدیل به پدیده ای برای جلب مردم و بازیچه قرار دادن امور روحی و معنوی نخواهد کرد. اگر چنین ارتباطی هم واقع شد حاصل اعمال غریبه و فوت و فن های معمول نبوده، بلکه به طور عادی و در جریان سلوک معنوی رخ داده است.