لطفا صبرکنید
38910
- اشتراک گذاری
شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است. و شفیع به کسی گفته میشود که نیازمند را کمک کند و او را به حد اعتدال و عدم نیازمندی برساند.
شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است. و به افراد دیگری نیز این اجازه داده شده است که از دیگران شفاعت کنند. از روایات فراوانی که در این زمینه وارد شده، معلوم میشود که شفیعان در روز قیامت فراواناند. از جملۀ آنها انبیای الاهی، علما، شهدا، ملائکه، مؤمنان، اعمال صالح، امامان معصوم و قرآناند.
کسى لیاقت شفاعت شدن را دارد که علاوه بر اذن الاهى، به خدا و پیامبران الاهى و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، از جمله حقانیت شفاعت، ایمان راستین داشته باشد و این ایمان را تا آخر عمر حفظ کند.
برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:
- معنای شفاعت
شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است. و شفیع به کسی گفته میشود که نیازمند را کمک کند و او را به اعتدال و عدم نیازمندی برساند.[1]
- شفاعت کنندگان
الف) شفاعت کنندگان از نظر قرآن
طبق آیات قرآن کریم، شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است.[2] خداوند به افرادی که بخواهد اذن شفاعت میدهد، - همانطور که علم غیب مخصوص خداوند است و خداوند آنرا به رسول خود داده است. -[3] شفاعت هم مخصوص خداوند است و خداوند آنرا به رسول الله(ص) و کسان دیگری اعطا نموده است.
اقسام شفاعت
شفاعت بر دو قسم است: تکوینى و تشریعى.
شفاعت تکوینى از تمامى اسباب جهانی سر میزند، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند؛ چون میان خدا و مسبب خود واسطهاند.
اما شفاعت تشریعى و قانونی نیز بر دو قسم است:
- شفاعتى که در دنیا اثر بگذارد، و باعث آمرزش الاهی، و یا قرب به درگاه او گردد که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت، چند طائفهاند: اوّل؛ توبه کنندگان از گناه،[4] دوم؛ مؤمنان به رسول خدا(ص)،[5] سوم؛ عمل صالح انسان،[6] چهارم؛ قرآن کریم،[7] پنجم؛ هر چیزی که با عمل صالح ارتباطى دارد؛ مانند مسجدها، مکانهای متبرکه، ایام الله و انبیا،[8] ششم؛ ملائکه،[9] هفتم؛ مؤمنان که براى خود و برادران ایمانى خود، استغفار میکنند.[10]
- شفیعانی که در روز قیامت شفاعت میکنند. از آیات قرآن استفاده میشود که شفیعان در روز قیامت فراواناند؛ از جمله انبیای الاهی،[11] علما، شهدا، ملائکه[12]و مؤمنان هستند.
ب) شفاعت کنندگان از نظر روایات
روایات زیادی از طریق شیعه و سنی در این باب وارد شده است که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
- از امام صادق(ع) در مورد شفاعت رسول خدا(ص)در روز قیامت سؤال شد، امام فرمود: در آنروز در حالیکه مردم از شدت عرق نای سخن گفتن ندارند، سراغ حضرت آدم(ع) میروند و میگویند: برای ما شفاعت کن. حضرت آدم میفرماید: من شایستگی این کار را ندارم، نزد نوح(ع) بروید، آنها نزد حضرت نوح میروند، نوح هم آنها را ارجاع به پیامبر بعدی میدهد، همینطور تا میرسد به حضرت عیسی(ع)، عیسی(ع) هم آنها را به پیامبر اسلام(ص) ارجاع میدهد. پس سراغ پیامبر میروند و از او درخواست شفاعت میکنند. پیامبر میفرماید بیایید برویم، با هم به در بهشت میروند و رو به باب الرحمه به سجده میافتند، سجده طولانی. اینجا است که خداوند به پیامبر میفرماید سرت را بالا بگیر، شفاعت کن شفاعت میشوند؛ درخواست کن عطا میشود...".[13]
- پیامبر(ص): "هر پیامبری از خدا درخواستی دارد، اما من درخواست خود را برای قیامت ذخیره کردهام و آن شفاعت برای امت است".[14]
- امام صادق(ع): "هر کس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست: معراج رسول خدا(ص)، سؤال در قبر و شفاعت".[15]
- امام باقر(ع): "رسول خدا(ص) اجازه شفاعت امتش را دارد. ما نیز شفاعت شیعیان خود را میکنیم و شیعیان ما نیز اهل خودشان را شفاعت میکنند"[16].
- شرایط شفاعت شوندگان
تربیت دینى اقتضا میکند اشخاصى که در بارۀ آنها شفاعت میشود معین نباشند، بلکه به صورت مبهم بیان شوند،[17] چنانکه قرآن کریم نیز اشخاص شفاعت شونده را تعیین نکرده، بلکه اوصاف و ویژگیهای آنها را بیان نموده، و میفرماید: "هر کسى در گروِ اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین که در بهشتها قرار دارند و از یکدیگر سراغ مجرمان را گرفته، میپرسند؛ چرا دوزخى شدید؟! میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به مسکینان طعام نمیخوراندیم، و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم، و روز قیامت را تکذیب میکردیم، تا وقتى که یقین برای مان حاصل شد، در آن هنگام است که دیگر شفاعت شافعان براى آنان سودى ندارد".[18]
این آیه میفرماید: اهل دوزخ به دلیل داشتن این چهار صفت؛ یعنى ترک نماز، ترک انفاق در راه خدا، فرو رفتگى در دنیا و تکذیب روز حساب، دوزخى شدهاند. این چهار صفت(رذیله) امورى هستند که ارکان دین را منهدم میسازند. بر عکس اقامۀ نماز، انفاق، ترک دنیا و اعتقاد به قیامت، دین خدا را بپا میدارند؛ چون دینداری عبارت است از اقتدا به هادیانى که خود معصوم و طاهر باشند، و این نمیشود، مگر به اینکه از دلبندى به زمین و زیورهاى فریبندۀ آن دورى کنند، و به سوى دیدار خدا روى آورند که اگر این دو صفت محقق شود، هم از(همنشینی و همصدای با اهل باطل) اجتناب شده، و هم از(تکذیب یوم الدین).
لازمۀ این دو صفت توجه به سوى خدا و سعى در رفع حوایج جامعه است. به عبارت دیگر، میتوان از اوّلى به نماز و از دومى به انفاق در راه خدا تعبیر کرد. پس قوام دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است. و این چهار صفت بقیۀ ارکان دین را هم در پى دارد؛ چون مثلا کسى که یکتاپرست نیست و یا نبوت را منکر است، ممکن نیست داراى این چهار صفت شود.[19]
نتیجه اینکه کسى لیاقت شفاعت شدن را دارد که دارای شرایط زیر باشد:
- ایمان راستین به خدا و انبیا الاهى و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، داشته باشد؛ چون در آیاتى از قرآن است کـه وقـتـى از کـافران و مشرکان سؤال شود که چرا در دوزخ گرفتار شدید؟ میگویند: "فما لنا من شافعین"؛[20] (ما هیچ شفاعت کنندهای نداریم). پس کفار قابلیت شفاعت را ندارند. در سورۀ انبیاء آیۀ 28 میخوانیم: "پیامبران و ملائکه شفاعت نمیکنند، مگر برای کسی که مورد رضایت باشد".[21] و از حضرت رضا(ع) تفسیر این آیه را پرسیدند. امام فرمود: "مقصود پسندیدگی در امر دین است". بنابراین، شفاعت مخصوص افراد گناهکار است به شرط آن که در عقیده و دین خود مورد رضایت باشند و معاندان و ناصبان و منکران از آن محروماند.
- افرادی که ایمان به حقانیت شفاعت داشته باشند. رسول اکرم(ص) میفرماید: "خدا کسى را که ایمان به شفاعت من ندارد، مشمول شفاعت من قرار نمیدهد".[22]
3و 4. کسانی که اهل نماز و کمک به فقرا باشند.
چنانچه در سورۀ مدثر[23] علت به دوزخ رفتن مجرمان را، ترک نماز و کمک نکردن به فقرا و تکذیب روز جزا میشمارد. حـضـرت صادق(ع ) فرمود: "به شفاعت ما نمیرسد هر آنکس که نماز را سبک بشمارد".[24]
به هر حال، شفاعت یک موضوع مطلق نیست، بلکه دارای قیود و شرایطی است - هم در بارۀ گناه و جرم، و هم در جهت شفاعت کننده و هم در جهت شفاعت شونده -. کسانی که معتقد به این اصل هستند برای اینکه از این فرصت گرانبها استفاده کنند و مشمول شفاعت قرار گیرند، ناگزیرند که شرایط آنرا فراهم سازند و از گناهانی نظیر ظلم و شرک و ... که مشمول شفاعت نمیشود، دوری کنند و یا رفتار خود را طوری تنظیم کنند که مورد عنایات شفاعت کنندگان قرار گیرند.[25]
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 157، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. بقره، 256؛ زمر، 44.
[3]. جن، 27.
[4]. زمر، 54
[5]. حدید، 28.
[6]. مائده، 9.
[7]. مائده، 16.
[8]. نساء، 64.
[9]. مؤمن، 7.
[10]. بقره، 286.
[11]. انبیاء، 28.
[12]. زخرف، 86.
[13]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 25، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[14]. شیخ مفید، اختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 37، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[15]. "مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَةَ". شیخ صدوق، امالی، ص 294- 295، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[16]. تفسیر القمی، ج 2، ص 202؛ «شفاعت شیعیان امام علی(ع) در حق دیگران»، 108000.
[17]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 159.
[18] ."کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ، إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ". مدثر، 48- 40.
.[19] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 169 – 170.
[20]. شعراء، 100.
[21]. "و لایشفعون الا لمن ارتضی".
[22]. "مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی". امالی، ص 7.
[23]. مدثر، 48- 40.
[24]. "إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ". امالی، ص 484.
[25]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: نفى مالکیت نفع و ضرر از پیامبر و طلب شفاعت و شفا از ایشان، سؤال 84 (سایت: 2378)؛ «شفاعت و رضاى الاهى»، 124.