جستجوی پیشرفته

بلاگ

مادر

دوشنبه, 18 ارديبهشت 1391

نزدیک زاد روز بانوی بانوان دو عالم، منصوره عالم بالا و محبوبه پروردگار جلّ و اعلا، کوثر خاتم الانبیاء و لیلة القدر کتاب الله و کفّ اشرف الاوصیا و مادر برترین اولیا، طبق ،طبق به فاصله طبقات عرش تا به فرش، گل و نور و عطر سیب نثار شما خوبان که دلهایتان به نور زهرائی، فاطمه سلام الله علیها روشن شده است.

مقام مادری و همسری که جلوه تام و تمام ایثار و صبر و دلدادگی است در سایه عظمتهای مادری که پدرش برترین مخلوقات عالم و همسرش وجه الله الاکبر و فرزندانش سرور جوانان اهل بهشت، هستند، صلابتی دیگر گون پیدا می کند که گوشه ای از عظمتهای کوثر پیامبر است که خداوند به ازای عطای آن ،پیامبرش را توصیه به نماز شکر نمود.

آقای دباغ

دوشنبه, 28 فروردين 1391

سال هشتاد دو یک بود که برای اولین بار به زیارت بیت الله حرام مشرف شدم. عمره ی دانشجویی بود و جمعی از رفقای دانشکده ی فنی دور هم جمع بودیم. روحانی کاروان، دکتر علی شیروانی بود و مدیر کاروان، آقای دباغ. آن سفر روی زندگی ام خیلی اثر گذاشت. مهم ترین اثر آن، طلبه شدنم بود.

روحانی کاروان، بسیار دقیق و با حوصله بود و ارتباط با وی روی بنده اثر عمیقی گذاشت و مرا مصمم کرد که پس از پایان دوره ی کارشناسی عمران، به قم بیایم و طلبه شوم.

مدیر کاروان هم استاد دانشکده ی الاهیات دانشگاه تهران بودآقای دباغ به همراه خانواده اش به عمره مشرف شده بود. پسرش از دانشجویان دانشکده فنی بود و سال پایینی حساب می شد. همراهی خانواده، باعث نشده بود که وظایف مدیریتی اش را فراموش کند. مدیر بسیار پر تلاشی بود و همواره به فکر آن بود که دانشجویان از آن سفر معنوی، بیشترین بهره را ببرند.

باز باران

دوشنبه, 28 فروردين 1391

چند روزیست اکثر نقاط کشور طراوتی دل انگیز یافته به لطف توجه الاهی و لطافت باران رحمت و من و یکی از رفقا زیر باران و بدون چتر بنا به توصیه سهراب شعر فارسی «زیر باران باید رفت» فکر کردیم که ما هم آدم های لطیفی مثل سهراب هستیم. اما چند دقیقه بعد گفتیم: چه کاریه، احتمالاً سهراب بنده خدا هم رفتن زیر بارون شدید رو نگفته، از این بارون ریزا که تو پاییز بری داخل پارکی، بوستانی و از این قبیل جاها قدمی بزنی و ادای عاشقا رو دربیاری و به صدای خش خش برگ ها زیر پات توجه فلسفی!! ببخشید توجه عرفانی بکنی، مورد توجه ایشان بوده وگرنه هیچ کس توصیه نمی کند با این شدت بارش و آبگرفتگی خیابون ها و ترافیک و تاکسی های دربستی سوار کن... زیر باران بروی، تو همین فکرا بودم که رفیق گفت؛ چند تا نکته تو بارون هست که اگر حواسمون بهش باشه، چیزهای خوبی گیرمون میاد، گفتم مثلاً چی؟

دوباره در سوگ سالروز عروج بانوی آفتاب، همو که از جنس نور است و عظمتهایش مایه غرور و یادش با همه غصه ها و قصه های بعد از پدر برای دل مشتاق موجب سرور و مودتش در صراط رمز عبور و معرفتش صیقل دهنده جان چون بلور و سخنانش شعور کلّ، کلّ شعور و از ساحت قدسیش هر آنچه نا پاکی و پلیدی دور، نشسته ایم، شاید غبار غمش بر دلهایمان، بزداید هر آنچه پلشتی و زشتیست چرا که او فاطمه است و محبت با معرفتش جدا می کند جان و دل را از بدی ها پس سلام به بانوی ایثار و بخشیدن افطار نان جو ،به مسکین و یتیم و اسیر که خداوند در مصحف شریف از آن یاد کرده است[1] سلام به بانوی عبادت که به فرموده نبی خاتم هنگامی که در محراب عبادت به پیشگاه خداوند می ایستاد نورش برای فرشتگان آسمان می درخشید[2]... سلام به بانوی پاکی و ساده زیستی و اخلاص ،سلام به تنها بانوی مادرِ پدر، سلام به بانوی سرور زنان دو عالم، سلام بر بانوی علی و سلام بر مادر، سلام بر مادر، سلام بر مادر...

اسامی و القاب حضرت زهرا

جمعه, 18 فروردين 1391

اسامی و القاب حضرت زهرا سلام الله علیها که هر کدام قطره ای از اقیانوس عظمتهای بانوی نور را نشان می دهد عبارتند از:

(فاطمه)؛ که بنا به فرموده امام صادق (ع) یعنی از شر و بدی بریده شده  و دوستارانش از آتش دور نگه داشته شده

(طاهره) و (بتول)؛ به فرموده امام باقر (ع): برکنار از همه ناپاکی

و (مبارکه)؛ که مایه برکت است

(محدثه)؛ که امام صادق (ع) فرمودند: بعد از وفات پیامبر ملکی نزد فاطمه می آمد تا او را دلداری دهد و برای او حدیث بگوید که این گفتگوها را علی سلام الله علیه می نوشتند تا این که مصحفی جمع شد که همان مصحف فاطمه است.

و (زهرا)؛ که هنگام عبادت در محرابش نوری به آسمان می رفت و می درخشید.

و (راضیه) و (مرضیه)؛ که او از خدا و رسول راضیست و خدا و رسول هم از او راضی هستند.

و (صدیقه) که پیامبر (ص) فرمودند: دخترم راستگو و صادق است....

اما برخی از القاب حضرت که در روایت و کلمات بزرگان جمع آوری شده عبارتند از: انیسة، هورا، نوریه، هانیه، عذرا، رحیمه، شهیدة، حبیبة، عالمة، منصورة، معظمة، صفیه، عقیله، عابدة، حنانه، کوثر، ممتحنه و بسیاری دیگر...

بخش وبلاگ فعال شد

پنج شنبه, 17 فروردين 1391

سلام؛ وبلاگ ما با همت عزیزان اسلام کوئست جهت ارتباط بیشتر، بهتر و صمیمی تر با شما راه اندازی شد، این بخش را ایجاد کردیم که مطالب شما را بشنویم و بخوانیم و حرفهایمان را برایتان بگوییم و بنویسیم. امید است در این تعامل صمیمی بیشتر یاد بگیریم و آموخته ها و تجربیات خود را در منظر نگاه نقاد شما قرار دهیم که حتماً در بهتر شدن تلاش هایمان تأثیر خواهد داشت.

برآنیم که با موضوعاتی چون وقایع اتفاقیه، مطالب علمی، فرهنگی مفید، درددل گونه ای به نام «راحت بگم» و موضوعاتی که در آینده با یاری شما خوبان به وبلاگ ما اضافه می شود و ما نیز با ذکر نام شما از آن استقبال می کنیم، یک فضای دانش افزایی و همدلی دوستانه را ایجاد کنیم.

پس منتظریم بنویسید که بخوانیم و بگویید که بشنویم، منتظر باشید، می نویسیم و می گوییم و تلاش می کنیم خواندنی و شنیدنی باشد.

حرف ما فعلاً تمام

حالا نوبت شماست. بفرمایید؛...

والسلام، نامه ناتمام

مجید آزاد

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة

چهارشنبه, 16 فروردين 1391

... دیروز دوباره داخل فضای سبز دانشگاه رضا دوستم رو دیدم؛ بعد از احوالپرسی احساس کردم مثل چند روز گذشته که هر از چند گاهی همدیگر را دیدیم خیلی سرحال نیست، دل رو زدم به دریا و ازش پرسیدم، رضا؛ چی شده؟ چند روزه بی حالی! طوری شده؟! نکنه از ما ناراحتی؟! رضا گفت؛ نه، اما خیلی حالم خوش نیست! گفتم چرا؟

رضا گفت؛ مدتی هست که مادرم ناخوشه، ما هم حالمون گرفته است. گفتم؛ عجب، من نمی دونستم، چیزی شده؟ مشکل خاصی هست؟ اگر کاری از دست من بر میاد دریغ دارم. رضا گفت؛ نه بابا شکر خدا داره بهتر می شه اما تو که می دونی مادر، مادر دیگه، هر کاری بکنی دلت با دلش می تپه، چراغ خونه ست کم سو بشه یا خدای نکرده خاموش، خیلی پیداست هم خودت می فهمی هم دیگران. فهمیدم رضا خیلی بیشتر از اونی که نشون بده حالش گرفته است، همین طور که قدم می زدیم و حرف های رضا رو گوش می دادم یاد سفر عمره پارسال افتادم که تو مدینه چقدر دلم گرفت وقتی مداح کاروان کنار بقیع گفت؛ یا فاطمه من عقده دل وا نکردم، گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم. حال و هوای مدینه بعد از پیامبر، خونه امیرالمؤمنان، دو تا پسر و دو تا دختر کوچک کنار بستر یک مادر خسته از ظلم و نامردمی، دعای مادر، اللهم عجل وفاتی سریعاً، رحلت غریبانه، تجهیز و تکفین و تدفین مخفیانه، غصه های دل مادری بزرگ و مظلوم...

رضا گفت؛ کاری نداری؟ گفتم چی؟ گفت؛ کجایی؟، کاری نداری؟ گفتم؛ نه. اما دوباره به یاد مدینه چند دقیقه ای حالم، حال خوشی شد، اگر حال و هوای جامعه بذاره...

اسلام كوئست در سال پيامبر اعظم ص در روز عيد مبعث آن نبي خاتم ص به سه زبان (فارسي ‚عربي‚انگليسي) رونمايي شد.
هدف اين بود كه سايت اسلام كوئست پاسخگوي مرجع اسلامي در فضاي مجازي باشد.
روايت اول نرم افزار اين سايت به همت برخي جوانان ونوجوانان هوشمند و دين مدار ايران اسلامي تهيه شد.

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها