لطفا صبرکنید
65173
- اشتراک گذاری
انتخاب کوهها و غارها به عنوان مسکن توسط انسانهایی از نسل حضرت آدم(ع) مورد تأیید قرآن کریم است. اما از آنجا که بر وجود انسانهای دیگری، قبل از حضرت آدم(ع)، شواهد زیادی وجود دارد، و زندگی انسانهای گذشته در غارها، غیر قابل انکار است، باید از آثار و دست نوشتههای موجود در غارها، یا راهها دیگری اثبات گردد که آثار به جای مانده، مربوط به چه دورهای است.
به هر حال مشخص است که تاریخ خلقت حضرت آدم(ع) به دورانهای خیلی دور بر نمیگردد.
برای دستیابی به جواب، توجه به نکاتی ضروری است:
- شواهد زیادی وجود دارد که قبل از آدم(ع) ابوالبشر، انسانهایی که از نسل آنحضرت نبودند، زندگی میکردند.
برخی از مفسران میگویند: از آیهی 30 سورهی بقره میتوان برداشت کرد که قبل از خلقت آدم(ع)، انسانهایی هم زندگی میکردند که فرشتگان با سابقهی ذهنی که از آنها داشتند از خداوند میپرسند: آیا کسی را خلق میکنی که فساد کرده و خونریزی میکند.[1]
امام باقر(ع) میفرماید: "... شاید چنان میپنداری که خدا عالمى غیر از این عالم، و انسانهایی غیر از شما نیافرید؟! بلى، به خدا سوگند که خدا هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفرید، و تو جزء آخرین این عالمها و این آدمهایی"![2]
- با دست نوشتهها و نقشهای موجود در غارها میتوان اثبات کرد که انسانهایی از نسل کنونی هم احیاناً در غارها بودند،[3] ولی آیا همهی این قرائن و نشانههای مربوط به انسانهایی است که از همین نسل در غارها زندگی کردهاند و یا مربوط به انسانهای قبل از این نسل است، باید اثبات شود.[4]
البته از ظاهر بعضی از آیات قرآن استفاده میشود که نسل حاضر به حضرت آدم(ع) و همسرش منتهی میشوند.[5]
مثلا؛ خداوند میفرماید: "ای فرزندان آدم شیطان شما را فریب ندهد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند".[6]
و ما این نکته را میدانیم که قرآن کتابی است برای همه بشریت و خطابش به همهی انسانها است.
یا در آیهای دیگر میفرماید: "اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت".[7]
بر این اساس؛ اگر از آثار به جای مانده در غارها پی برده شود که تاریخ آن به میلیونها سال پیش برمیگردد، باید گفت که این آثار به جای مانده، مربوط به انسانهای نسل کنونی نیست؛ زیرا ظاهرا داستان خلقت حضرت آدم(ع) به بیش از 7000 سال پیش نمیرسد.[8]
اما اگر مربوط به بعد از این تاریخ باشد، بعید نیست که بتوان گفت: این آثار از آنِ انسانهای پیشین نبوده و انسانهایی از نسل حضرت آدم(ع) هم در غار زندگی میکردند.
البته مقایسهی ساختمانهای امروزی با ساختمانهای قدیمی ما را به این نکته رهنمون میسازد که در زمانهای گذشته، خانه سازی فرایند سادهتری داشت و حتی زندگی نسلهای اول انسان برای حفظ خود از خطر سرما و گرما و حملات حیوانات، در مسکنهای خیلی ساده، یا استفاده از شکاف کوهها و یا غارهایی که در طبیعت موجود بود، و با توجه به نبود امکانات ساخت مسکن، یک امر طبیعی بود که در قرآن مجید هم بدان اشاره شده است.
قرآن میفرماید: "وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً"؛[9] و از کوهها، براى شما پناهگاههایى قرار داد".
"اکنان" جمع "کن" (بر وزن جن) به معناى وسیلهی پوشش و حفظ و نگهدارى است، و به همین جهت به مخفیگاهها و غارها و پناهگاههایى که در کوهها وجود دارد، اکنان گفته میشود.
در اینجا به وضوح میبینیم که از غارها و پناهگاههاى کوهستانى به عنوان یک نعمت قابل ملاحظه نام برده شده است.[10] سکونت و منزل گرفتن در غارها و در دل کوهها حتی بعد از دسترسی به صنعت خانهسازی در بین بعضی از اقوام در نسلهای بعدی، رایج و نشانهی تمدن بوده است. چنانکه قرآن در باره قومی گزارش میدهد که از کوهها خانههایى میتراشیدند، و در آن به عیش و نوش میپرداختند![11]
بنابر این، غارنشینی انسانهایی از نسل حضرت آدم(ع) بعید نیست، و هیچ اشکالی هم در آن وجود ندارد.
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 141، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. شیخ صدوق، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 277، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[3]. بعضیها معتقدند که: غارنشینی انسانهایی از نسل کنونی جزء مسلمات است. ر. ک: دائرة المعارف نو، ج 4، ص 331.
[4]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 141.
[5]. همان.
[6]. اعراف، 27.
[7]. نساء، 1. "یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء".
[8]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «عمر نوع بشر از منظر قرآن و کتاب مقدس»، 516؛ «عمر نوع بشر از منظر قرآن »، 637.
[9]. نحل،81.
[10]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج11، ص 345، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[11]. شعراء، 149.