جستجوی پیشرفته
بازدید
23155
آخرین بروزرسانی: 1403/12/16
خلاصه پرسش
آیا استمداد از غیر خدا با توحید سازگار است؟
پرسش
در اکثر جاها نوشته یا گفته می شود یا الله، یا محمد، یا علی، یا حسین و غیره بعضی ها می گویند که بجز گفتن "یا الله" ، استفاده از "یا" برای دیگر اسم ها درست نیست زیرا استمداد از غیر خدا است. آیا این صحیح است؟
پاسخ اجمالی

اگر استمداد از غیر خدا با این اعتقاد باشد که این بزرگان و اولیای الهی مستقیما حاجت برآورده می‌کنند و در برآوردن حاجت نیازمند خدا نیستند، این شرک و ضد توحید است و جایز نیست.

اما اگر اعتقاد این باشد که این بزرگان حاجت‌ها را با اذن خدا و با قدرتی که خداوند به آنان عنایت فرموده است، برآورده می‌کنند این نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید است و هیچ اشکالی ندارد.

 

پاسخ تفصیلی

مفهوم شرک

شرک این است که انسان کسی را همتای خدا در ذات، خالقیت، مالکیت، ربوبیت و عبادت بداند و برای خدا در یکی از این امور شریک قائل شود. پس اگر کمک و استمداد از غیر خدا به گونه‌ای باشد که لازمۀ آن شریک قرار دادن برای خدا باشد؛ مثل این‌که برای غیر خدا در برآوردن حاجت شأن و قدرتی مستقل از قدرت خدا قائل شویم این شرک و حرام است؛ اما اگر در استمداد از غیر خدا قدرت مستقلی برای غیر خدا قائل نباشیم، بلکه در طول قدرت خدا و با اذن خدا بدانیم این نه تنها شرک نیست، بلکه شواهدی از قرآن، سنت و نیز عرف متشرعه آن‌را تأیید می‌کند.

بنابر این، اگر از پیامبر اکرم(ص) و دیگر بندگان صالح خدا اموری را درخواست کنیم تا آنها به اذن خدا آن‌را انجام دهند، این شرک نیست؛ زیرا آنان را هم‌ردیف خداوند و مستقل در تأثیر قرار نداده‌­ایم و درخواست کمک و استمداد از دیگری به معنای عبادت او نیست.

مفهوم دعا در قرآن

اشتباه در فهم معنای دعا در قرآن باعث شده است که برخی درخواست از غیر خدا و صدا کردن غیر او را شرک و چنین شخصی را کافر و مهدورالدم بدانند. این افراد به بعضی از آیات قرآن استناد می‌کنند؛ مانند آیه‌ی: "مساجد از آن خدا است، دیگری را با خدا نخوانید".[1] و حال آن‌که واژه‌ی دعا در قرآن به معانی گوناگونی به کار رفته است:

  1. به معنای عبادت؛ مانند آیه‌ا‌ی ذکر شد.[2]
  2. به معنای دعوت کردن و فراخواندن به سوی چیزی؛ مانند سخن نوح(ع) که فرمود: "پروردگارا، قوم خود را شب و روز فراخواندم، ولی دعوت من جز بر فرار (از حق) آنها نیفزود".[3] این دعا همان دعوت آنان به سوی ایمان است و این نوع دعا نه تنها شرک نیست، بلکه عین ایمان است و انجام آن بر پیامبران(ع) واجب بوده است.
  3. به معنای تقاضای حاجت که گاه از طریق عادی و معمولی است، مانند "هنگامی که از شهود، دعوت برای ادای شهادت شود، نباید امتناع کنند".[4] این دعا در امور عادی است که به یقین اگر کسی آن‌را انجام دهد کافر نمی‌شود.

و گاه از طرق غیر عادی و معجزات است که این خود بر دو قسم است:

الف) گاه با اعتقاد استقلال غیر خدا در تأثیر است. این قسم نوعی شرک است؛ زیرا تنها خداوند متعال مستقل در تأثیر است و غیر او، حتی اسباب عادی نیز هر چه دارند از خدا دارند و به اذن او اثر می‌گذارند. قرآن در این باره می‌فرماید: "بگو کسانی را که غیر از خدا می‌پندارید بخوانید آنها نمی‌توانند مشکلی از شما را برطرف سازند و نه در آن تغییری ایجاد کنند".[5] هیچ فرد مؤمن آگاه و با ایمانی چنین عقیده‌­ای را دربارۀ هیچ‌یک از انبیا و اولیای الهی ندارد.

ب) گاه از شخصی می‌خواهیم تا برای ما از خدا چیزی طلب کند. این نوع درخواست، توحید انسان کامل است. چنین فردی که بزرگی را واسطه و شفیع به درگاه خدا قرار می‌دهد و مسبب الاسباب و علت حقیقی و تأثیرگذار واقعی را خدا می‌داند، ولی با توسل به اولیای الهی از آنها می‌خواهد که نزد خدا برای او تقاضای حاجتی کنند، این عین توحید و یگانه‌پرستی است.

قرآن می‌گوید: بنی‌‌اسرائیل نزد موسی آمدند و از او تقاضا کردند که از خداوند غذاهای متنوعی برای آنها بخواهد. "ای موسی ما نمی‌توانیم به یک نوع غذا قناعت کنیم، از پروردگارت بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند از سبزیجات و ... برای ما فراهم سازد".[6] موسی هرگز به آنها ایراد نکرد که چرا مرا با خطاب "یا موسی" فرا خواندید و چرا مستقیماً خودتان از خدا نخواستید و این شرک و کفر است. بلکه موسی تقاضای آنها را از خدا خواست و حاجت آنها برآورده شد.

اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثر و سببیت و مسببیت شرک نیست. لازمۀ توحید این نیست که نظام سببی و مسببی جهان را انکار کنیم و هر اثری را بلا واسطه از خدا بدانیم و برای اسباب هیچ نقشی حتی به صورت طولی، قائل نباشیم؛ مثلا معتقد باشیم که آتش نقشی در سوزانیدن و آب در سیراب کردن و باران در رویانیدن ندارد. و خدا است که به صورت مستقیم می‌سوزاند، سیراب می‌کند و می‌رویاند. پس همچنان‌که اعتقاد به وجود مخلوق مساوی با شرک ذاتی و اعتقاد به خدای دوم نیست، بلکه مکمل و متمم اعتقاد به وجود خدای یگانه است، اعتقاد به تأثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان نیز - با توجه به این‌که همان‌طور که موجودات استقلال در ذات ندارند استقلال در تاثیر هم ندارند- شرک نیست. پس مرز توحید و شرک این نیست که برای غیر خداوند نقشی در تأثیرات قائل بشویم یا نشویم، بلکه شرک آن است که اسباب دیگر را در عرض و کنار خداوند قرار دهیم و برای آنان استقلالی در تاثیر قائل شویم.

به عبارت دیگر، اعتقاد به قدرت و تأثیر مافوق طبیعی برای یک موجود؛ مانند فرشته، یا پیامبر و امام نیز مانند اعتقاد به تأثیر اسباب عادی شرک نیست، و داشتن نقش مافوق در حد عوامل معمولی، مستلزم اعتقاد به قدرتی در مقابل خدا نیست و موجودی که به تمام هویتش وابسته به ارادۀ حق است و هیچ حیثیت مستقل از خود ندارد. تأثیر مافوق طبیعی او پیش از آن‌که به خودش مستند باشد، مستند به حق است و او جز مجرایی برای مرور فیض حق به اشیا نیست. همان‌گونه که واسطۀ فیض وحی، واسطه علم بودنِ جبرئیل، واسطۀ رزق بودنِ میکائیل و واسطۀ احیاء بودنِ اسرافیل و واسطۀ قبض ارواح بودنِ ملک الموت شرک نیست.

برای روشن‌تر شدن بحث به دو نمونه از آیات قرآن اشاره می‌کنیم:

  1. قرآن از زبان حضرت عیسی(ع) می‌فرماید: "به اذن خدا کور مادرزاد و مبتلایان به برص را بهبودی می‌بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم".[7]
  2. فرزندان حضرت یعقوب(ع) بعد از این‌که پشیمان شدند، خدمت پدر رسیدند "گفتند پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم که او غفور و رحیم است‏.‏[8]

چنان‌که ملاحظه می‌کنید فرزندان یعقوب از عبارت "یا أَبانَا" استفاده کردند و آن‌حضرت آنها را از این کار نهی نکرد و نفرمود خودتان از خداوند بخواهید، پس معلوم می‌شود این هیج‌گونه منافاتی با توحید ندارد.[9]


[1]. جن، 18. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا».

[2]. جن، 18.

[3]. نوح، 5- 6.

[4]. بقره، 282. «وَ لَا یَأْبَ الشهُّدَاءُ إِذَا مَا دُعُواْ». 

[5]. اسراء، 56. «قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَ لَا تحَوِیلا».

[6]. بقره، 61.«وَ إِذْ قُلْتُمْ یَمُوسىَ‏ لَن نَّصْبرِ عَلىَ‏ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یخُرِجْ لَنَا ممِّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَ قِثَّائهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا».

[7]. آل عمران، 49.

[8]. یوسف، 97 - 98.

[9]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: مطهری، مرتضی، جهان‌بینی توحیدی، تهران، صدرا، چاپ بیست و یکم، 1384؛ مکارم شیرازی، ناصر؛ وهابیت بر سر دو راهی، قم، مدرسه امام علی­بن ابیطالب (ع)، چاپ اول، 1384.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها